14 maj 2012

زشتی فتوا: /دستور می دهم که تو را بکشند، چون مثل من نمی اندیشی...!


اینکه در جامعه ای، کسی بتواند فتوای قتل بدهد و آن شخص، به زندان انداخته نشود، نشان می دهد که چقدر آن جامعه از مدنیت بدور افتاده است، تعارف هم نداریم...!
تعارف که نداریم، اینکه یک شخصی گوشه اتاقش بنشیند، بعد اگر از سخنی و یا نوشته ای خوشش نیامد، به پیروانش دستور بدهد که انسان صاحب آن سخن را بکنشد، مصداق بارز تروریست و وحشی گری است.
حال اگر همین وحشی گری، توسط یک مرجع تقلید یا آخوند به نام دین انجام شود، دینداران آنرا مجاز می شمرند و آنرا بخشی از دین خود می دانند و قباحتش ریخته می شود!
آنقدری ملا جماعت، کثافت کاری کرده اند که دیگر جامعه فرصت این را نمی یابد که به قباحت اعمال آنها بیاندیشد!

معنای فتوای قتل چیست؟!


معنای ساده آن این است، چون تو مانند من نمی اندیشی، من یا خودم تو را می کشم و یا دستور می دهم تو را بکشند.

در هر جامعه قانون مندی، ترویج خشونت جرم است. اگر کسی به فرمان و فتوای انسان دیگری کشته شود، جرم قاتل و آمر آن قاتل (یعنی کسی که فتوا را داده است)، یکی است و هر دو به صورت یکسانی به جرم آدم کشی مجازات می شوند.


جای تاسف است که آنچنان اسلام و قوانین وحشی گری اسلام، در این جامعه ریشه دوانده است که یک آدم کش، نه تنها بی هیچ مجازاتی اجازه می یابد فتوای قتل صادر کند، اما عامه جامعه واکنشی درخور به این جنایت نشان نمی دهند.


اگر مثلا در فرانسه دستور به قتل دیگران بدهد، پلیس او را دستگیر می کند و اگر پلیس چنین نکند، مردم جامعه پا به میدان می گذارند و آنقدری اعتراض می کنند تا چنین جنایتکاری مجازات شود.


تعارف نداریم، جامعه ایران در سایه زعامت اسلام، تبدیل به جامعه ای بیمار شده است، جامعه ای که یک آدم کش، رسما فتوای قتل صادر می کند و عموم جامعه نیز به او اعتراض نمی کنند و حتی آن آدم کش، در جامعه قدر و منزلت دارد...!


کوتاه سخن اینکه، افسوس که این مزرعه را آب گرفته..!

Inga kommentarer: