31 aug. 2011

ممانعت بازجویان وزارت اطلاعات از انجام عمل جراحی دانشجوی زندانی




دانشجوی زندانی میثاق یزدان نژاد در شرایط حاد جسمی بسر می برد اما بازجویان وزارت اطلاعات مانع درمان وی هستند. 
دانشجوی زندانی میثاق یزدان نژاد از بیماری حاد جسمی رنج می برد.سال گذشته بنابه توصیۀ اکید کمسیون پزشکی برای انجام عمل جراحی به اتاق عمل یکی از بیمارستانهای خارج از زندان برده شد ولی زمانی که پزشکان آمادۀ عمل جراحی وی می شدند بدستور بازجویان وزارت اطلاعات عمل جراحی متوقف گردید و او را از بیمارستان به زندان گوهردشت کرج تبعید کردند. از آن زمان تا به امروز وضعیت جسمی وی وخیم تر شده و وزن او نزدیگ به 30 کیلو کاهش یافته است. جان دانشجوی زندانی در معرض خطر جدی قرار دارد. 
توصیه های پزشک قانونی و کمسیون پزشکی به دادستانی و مسئولین زندان برای انجام عمل جراحی تا به حال بدون هیچ اقدامی باقی مانده است. 
از طرفی دیگر خانواده یزدان نژاد حاضر شده اند که هزینه های لازم برای درمان فرزندشان در یکی از بیمارستانهای تهران را خود متقبل شوند.اما با ممانعت بازجویان وزارت اطلاعات مواجه هستند. عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران مجری خواسته های بازجویان وزارت اطلاعات حاضر به روبرو شدن با این خانواده و دادن پاسخ مشخص به آنها نیست. 
آخوندی با نام مستعار علوی که از مسئولین و سربازجویان وزارت اطلاعات است اخیر تعدادی از خانواده های زندانیان سیاسی را احضار و یا بصورت تلفنی مورد بازجویی و تهدید به پرونده سازی نموده است که در صورت انتشار اخبار وضعیت و شرایط عزیزانشان پرونده ای تحت عنوان جاسوسی برای آنها تشکیل خواهد داد. این جنایتکار علیه بشریت پیش از این در بند 209 علیه تعداد زیادی از فعالین حقوق بشری،سیاسی،مادران عزدار،زنان و غیره جهت مرعوب کردن آنها اقدام به اتهام سازی جاسوسی نموده بود. 
شیوه های غیر انسانی و قرون وسطایی که بازجویان وزارت اطلاعات علیه زندانیان سیاسی که در وضعیت حاد جسمی بسر می برند.بیماری آنها که در اثر شکنجه های جسمی بوجود آمده است را به عنوان ابزاری برای زجر کش کردن زندانیان سیاسی بکار می برند و آخرین مورد آن زجر کش کردن زنده یاد محسن دگمه چی بازاری زندانی بود. 
لازم به یادآوری است دانشجوی زندانی میثاق یزدان نژاد 24 ساله ،دنشجوی رشتۀ مترجمی پیام نور بود.او در تاریخ 19 شهریورماه 1386 با یورش مامورین وزارت اطلاعات دستگیر و به سلولها انفرادی بند 209 زندان اوین منتقل گردید و بیش از 6 ماه در بند مخوف 209 زندان اوین تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت. او توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ به 13 سال زندان به دلیل شرکت در مراسم نوزدهمین سالگرد قتل عام زندانیان سیاسی سال 67 محکوم شد.او در حال حاضر در سالن ایزوله شده 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج زندانی است

30 aug. 2011

بی خبری کامل از وضعیت و شرایط 5 زندانی سیاسی در بند 209

از وضعیت و شرایط 5 زندانی سیاسی که در سلولها انفرادی بند 209 زندان اوین، شکنجه گاه وزارت اطلاعات بسر می برند هیچ اطلاعی در دست نیست. 
زندانی سیاسی ارژنگ داودی 12 مرداد ماه بدون هیچ دلیلی از بند 4 زندان گوهردشت فراخوانده شد و از آنجا به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل گردید.او در 2 روز اول انتقالش به سلولهای انفرادی تحت شکنجه های وحشیانه بازجویان وزارت اطلاعات قرار گرفت که منجر به خونریزی گوش وی گردید. 
زندانی سیاسی ارژنگ داودی از زمان انتقال به سلولهای انفرادی بند 209 تا به حال از داشتن ملاقات و یا تماسی تلفنی با خانواده اش محروم بوده و از وضعیت وشرایط او هیچ اطلاعی در دست نیست. 
خانواده زندانی سیاسی ارژنگ داودی از زمان انتقال عزیزشان به سلولهای انفرادی تا به حال بارها به دادستانی و زندان اوین مراجعه کرده اند تا از وضعیت و شرایط عزیزشان مطلع شوند اما عباس جعفری دولت آبادی از روبرو شدن و پاسخ دادن به این خانواده خوداری می کند. 
در حال حاضر همچنین وضعیت و شرایط زندانیان سیاسی بهروز جاوید طهرانی،محمد علی منصوری،صالح کهندل و فرزاد مددزاده که از 7 تیر ماه بطور ناگهانی از سالن ایزوله شده بند 4 زندان گوهردشت کرج به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل شدند در ابهام کامل قرار دارد و از آن زمان تاکنون هیچ تماس و یا ملاقاتی با خانواده های خود نداشته اند. 
خانواده های زندانیان سیاسی فوق بارها به دادستانی و زندان اوین مراجعه کرده و خواستار اطلاع یافتن از وضعیت و شرایط عزیزان خود شدند اما بجای پاسخ با برخردهای غیر انسانی آنها مواجه شدند و از دادن هر پاسخی به این خانواده ها خوداری می کنند. 
از طرفی در حالی که وضعیت زندانیان فوق در ابهام است و تعداد زیادی از زندانیان سیاسی بیمار بدون درمان به حال خود رها شده اند، عباس جعفری دولت آبادی با تبلیغات گسترده سعی دارد زندانیان سیاسی بی گناهی که ماه ها در زندان بوده و تحت شکنجه قرار گرفته اند و به محکومیت غیر قانونی و غیر انسانی محکوم شده اند و اکثر آنها در آستانۀ پایان یافتن محکومیت خود هستند اعلام کند که آنها به مناسبت عید فطرمورد عفو و بخشش قرار گرفته و آزاد شده اند.در حقیقت ولی فقیه علی خامنه ای و سایر ارگانهای سرکوبگر هستند که باید از صدها زندانی سیاسی که در اسارتگاه وی بسر می برند تقاضای بخشش و عفو نماید و نه زندانیان سیاسی بی گناه

27 aug. 2011

ضرب و جرح وحشیانۀ زندانیان سیاسی بیمار در زندان گوهردشت کرج

مورد ضرب وشتم قرار دادن دو زندانی سیاسی که یکی از آنها از بیماری حاد جسمی مدتها است رنج می برد. 
روز جمعه 4 شهریور ماه زندانی سیاسی جعفر اقدامی که مدتها است از بیماری حاد جسمی رنج می برد روز گذشته وضعیت جسمی اش به حدی وخیم گردید که او را به بهداری زندان منتقل کردند. او به دلیل وضعیت حاد جسمی اش قادر به راه رفتن نبود و به این دلیل فعال دانشجویی علی اعجمی برای گرفتن زیر بغلش وی را همراهی می کرد. 
هنگام ورود به بهداری زندان از معاینه و درمان زندانی سیاسی جعفر اقدامی تحت عنوان اینکه روز جمعه است و کسی در بهداری نیست خوداری کردند زندانی سیاسی جعفر اقدامی با شرایط حاد جسمی به سالن ایزوله شده در حال بازگشت بودند.در این هنگام افسر نگهبان پاسدار که به او شیخ می گویند بدون هیچ دلیل شروع به توهین کردن و هل دادن دانشجوی زندانی علی اعجمی نمود که باید سریعتر به بند بازگردند. دانشجوی زندانی علی اعجمی برای این فرد توضیح می داد که زندانیان سیاسی جعفر اقدامی قادر به راه رفتن نیست و باید با احتیاط او را جابجا نماید. 
در این هنگام افسر نگهبان پاسدار شیخ همراه با 3 پاسدار دیگر شروع به ضرب و شتم وحشیانه فعال دانشجویی علی اعجمی نمودند ضربات مشت و لگد آنها متوجه سر و صورت این فعال دانشجویی شده بود در اثر این ضربات چشم چپش کبود و پیشانی وی جراحاتی برداشت و همچنین لباسهای وی پاره گردید. 
زندانی سیاسی جعفر اقدامی که قادر به حرکت نبود شروع به اعتراض به رفتارهای وحشیانۀ آنها نمود.شیخ و 3 پاسدار همراه او به وی حمله ور شدند و او را وحشیانه مورد ضرب و جرح قرار دادند که در اثر این ضربات کتف،پشت گردن،کمر و سایر قسمتهای بدنش مجروح و کبود گردید. 
پیش از این زندانیان سیاسی بیمار مهدی محمودیان و عیسی سحر خیز در بهداری زندان مورد توهین و برخوردهای وحشیانه قرار گرفته بودند. 
در چند هفتۀ اخیر سرکوب وحشیانۀ زندانیان سیاسی به اشکال مختلفی مانند؛ ضرب و جرح ، انتقال به سلولهای انفرادی ،شکنجه های وحشیانه،عدم درمان و غیره به شکل جنون آمیزی شدت گرفته است.در حال حاضر 5 زندانی سیاسی به نام های بهروز جاوید طهرانی، محمد علی منصوری،فرزاد مدد زاده ،صالح کهندل و ارژنگ داودی در سلولها انفرادی بند 209 زندان اوین تحت شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارند. 
ولی فقیه علی خامنه ای سیاست سرکوب وحشیانه را علیه مردم و بخصوص زندانیان سیاسی را در پیش گرفته است . این سیاست توسط صادق لاریجانی منصوب وی در قوۀ قضاییه،بازجویان وزارت اطلاعات و سازمان زندانها به اجرا گذاشته می شود

26 aug. 2011

بیست و سومین سالگرد قتل عام های سال 67 را گرامی میداریم





بیانیۀ جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی قتل عام شده در سال 67 بمناسبت بیست و سومین سالگرد قتل عام عزیزانشان
  متن آن به قرار زیر می باشد 
به روزهای خونینی نزدیک می شویم که با فتوای خمینی هزاران هزار زندانی سیاسی و عقیدتی در دادگاههای رژیم با محاکمه هایی کوتاه و ناعادلانه و حتی بدون محاکمه به اعدام محکوم شدند و در پشت سیاهچال های رژیم بعد از تحمل رنج سالها حبس و شکنجه ، استوار و ثابت قدم به دار آویخته شدند و مظلومانه در گورهای دسته جمعی خاوران به خاک . آزاد مردان و آزاد زنانی که در صدا و نگاهشان آزادی و رهایی و برابری را فریاد می زدند چرا که درد پابرهنگان ، زنان و کودکان را درد خویش می پنداشتند و نه گفتند به استبداد ، استثمار و بی عدالتی نه گفتند به تسلیم و توبه . 
اگرچه رژیم مستبد حاکم بر ایران از همان ابتدا کوشید تا این فاجعه افشا نگردد اما دریغ از اینکه قهرمانان خاوران در دامان شیرزنان و مادرانی پرورش یافته بودند که بر این فاجعه قیام کردند و صدای فرزندان خود شدند و جنایت رژیم را افشا و مظلومیت فرزندانشان را برای جهانیان بازگو کردند. با افشای این فاجعه رژیم درصدد برآمد تا خاوران را نابود و برای همیشه از اذهان پاک کند ولی باز هم فراموش کرده بود که خاوران میعادگاه است. 
میعادگاه تمامی کسانی که در دل عشق به آزادی ایران و ایرانی را دارند . جای جای خاک خاوران برای همیشه نشان از خاطر مردان و زنان شهید و مبارزی را دارد که به نسل امروز درس آزادگی و از خود گذشتگی آموختند . خاوران با گوهرهای نهفته در دل آن جاودانه است و جاودانه خواهد ماند چرا که خاوران برای تمامی انسان های آزاده سمبل ایستادگی ، فدا و وفاداری است. 
و باز هم امروز این رژیم و کسانی که در این جنایت دست داشتند و دستشان تا مرفق به خون مردم پاک و بیگناه ایران آغشته است با شعار اطلاحات به میدان آمده اند . در آستانه بیست و سومین سالگرد قتل عام های سال 67 روی سخن ما خانواده های زندانیان سیاسی قتل عام شده سال 67 با تمامیت رژیم و بخصوص شماست آقای میر حسین موسوی نخست وزیر 67 . 
مردم ایران فراموش نکرده اند که در دوران نخست وزیری شما این جنایت علیه پاک ترین فرزندان ایران زمین به اجرا گذاشته شد سکوت کردید سکوت ،سکوت ، ... 
امروز دم از آزادی مردم ایران می زنید در حالیکه در سال 67 صدای هزاران هزار آزادیخواه را در گلوگاه خفه کردید و باز هم با سکوت و فریبکاری از کنار این جنایت می گذرید . در مقابل ملت ایران ایستاده اید و می گویید از این کشتار بی خبر بودید ! آیا از فتوای خمینی بر این جنایت هم بی خبر بودید ؟ آیا از تشکیل هیأت مرگ هم بی خبر بودید ؟ دروغ و فریبکاری شرم آورتر از سکوت است . 
یادتان باشد که این جنایت هرگز فراموش نخواهد شد .این جنایت را فراموش نخواهند کرد مادرانی که فرزندانشان به جرم آزادیخواهی به جوخه اعدام سپرده شدند ، مادرانی که سالهاست گلزار خاوران را گلباران می کنند بر خاک پاکش بوسه می زنند و به یاد فرزندان قهرمانشان گرد هم می آیند و با آنها نجوا می کنند ، باز این را هم تاب نمی آورید و به آنها یورش می برید و با تهدید و ضرب و شتم و بازداشت آنها را از حق قانونی خود محروم می کنید . 
مادرانی که در طی این سالها هنوز به دنبال محاکه آمران و عاملان این کشتارها هستند و شما با سکوت و کتمان حقایق و عدم پوزش از مردم ایران ، آمران و عاملان را از این جنایت مبرا می کنید . خمینی را که خود دستور به این کشتارها داد و عاملانی چون هیات مرگ را که امروزه باز هم در بیدادگاههای رژیم ولی فقیه برای آزادیخواهان حکم اعدام صادر می کنند. 
این جنایت از حافظه مردم ایران نیز پاک نخواهد شد از حافظه کسانی که خبر این جنایت را شنیدند و در دل بیداد را فریاد زدند . 
دستها لرزان و لرزان تر شدند 
چشمها گریان و گریان تر شدند 
ابروان افسرده و پیر و خمود 
دستها لرزان و لبهامان کبود 
هر کدامش دفتری از خاطرات 
اری خاوران و گوهران نهفته در دل آن فراموش نخواهند شد و فریاد رهایی قهرمانانش برای همیشه طنین انداز. 
جمعی از خانواده های زندانیان سیاسی قتل عام67 
شهریور 1390

24 aug. 2011

نوجوان زندانی پس از پایان ماه رمضان در ملاء عام اعدام خواهد شد

حکم اعدام در ملاء عام نوجوان زندانی علیرضا ملا سلطانی متهم به قتل دادشی قرار است پس از پایان ماه رمضان به اجرا گذشته شود. 
روز شنبه 22 مرداد ماه به علیرضا ملاسلطانی نواجوان 17 ساله که متهم به قتل دادشی است اعلام گردید که او پس از پایان ماه رمضان در ملاءعام اعدام خواهد شد.نوجوان زندانی همراه با 2 نفر دیگر در حال حاضر در سالن 2 بند1 شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج زندانی است. 
از زمان انتقال نوجوان زندانی علیرضا ملا سلطانی همراه با 2 متهم دیگر به سالن 2 بند 1 شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج در یک اقدام بی سابقه و غیر معمول سالن 2 که تشکیل شده از تعداد زیادی سلولهای انفرادی و یک حسنینه می باشد و در حالت معمولی در حدود 60 زندانی را در خود جای می دهد بطور کامل تخلیه گردید و زندانیان آن به سلولها انفرادی بند 5 منتقل شدند. 
گفته می شود که هدف از تخلیه سالن 2 بند 1 شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج عدم برقراری ارتباط نوجوان زندانی با سایر زندانیان و روشن شدن واقعیتها می باشد.همچنین به پاسداربندهایی که غذای این 3 زندانی را تامین می کنند از داشتن هرگونه تماسی با آنها منع شده اند و این 3 زندانی بطور مستمر توسط دوربینهای مدار بسته تحت مراقبت می باشند. 
رژیم ولی فقیه علی خامنه ای از طریق صادق لاریجانی رئیس منصوب وی در قوۀ قضاییه برای ایجاد فضای رعب و وحشت در جامعه اقدام به اعدام زندانیان سیاسی،اعدام نوجوانان،اعدام های گروهی و سایر جنایتهای قرون وسطایی می نماید

23 aug. 2011

بیش از 70 روز بی خبری از وضعیت و شرایط یک زندانی سیاسی که مبتلا به تومور پیشرفته مثانه است




بی خبری کامل از وضعیت و شرایط زندانی سیاسی علی معزی که بیش از2 ماه است در سلولها انفرادی بند 209 زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات بسر می برد. 
زندانی سیاسی علی معزی 58 ساله که مبتلا به سرطان پیشرفته مثانه می باشد.بیش از 70 روز است که با یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزلش دستگیر و به سلولها انفرادی بند 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل شده است. از زمان انتقال تاکنون از وضعیت و شرایط او هیچ خبری در دست نیست. 
خانواده معزی از زمان ربودن عزیزشان تا به حال هیچگونه تماس یا ملاقاتی با او نداشته اند .آنها تقریبا بصورت روزانه به دادستانی تهران و زندان اوین مراجعه می کنند.اما عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران و از سرکوب کنندگان زندانیان سیاسی حاضر به روبرو شدن با این خانواده و پاسخگویی به آنها در مورد وضعیت و شرایط عزیزشان نمی باشد. 
زندانی سیاسی علی معزی بدلیل تومور مثانه تا به حال 2 بار تحت عمل جراحی قرار گرفته است.آخرین باری که مورد عمل جراحی قرار گرفت مدتی قبل از بازداشت وی بود او در حال گذراندن دوران نقاحت و زیر نظر پزشکان متخصص قرار داشت و هر هفته می بایست آمپولی به وی تزریق می شد.اما از زمان انتقال به سلولهای انفرادی بازجویان وزارت اطلاعات حاضر به گرفتن آمپولهای وی نیستند. عدم تزریق به موقع این آمپولها جان او را در معرض خطر جدی قرار خواهد.آقای معزی همچنین به دلیل شکنجه های که در دهۀ 60 و 80 متحمل شده است دچار ناراحتیها متعددی کلیوی از قبیل، هیدرونفروز،سنگ کلیه،تنگی حالب و نیز بیماری چسبندگی و انسداد روده کوچک و واریس می باشد. 
زندانی سیاسی علی معزی از زندانیان سیاسی دهۀ 60 می باشد که در آن دوران در زندانهای اوین،قزل حصار و گوهردشت تحت شکنجه های قرون وسطایی قرار گرفت.او همچنین در سال 1387 به دلیل حضور فرزندانش در قرارگاه اشرف در عراق دستگیر و چند سال در زندان گوهردشت کرج بسر برد و پس از طی کردن محکومیت غیر قانونی و غیر انسانی آزاد گردید

21 aug. 2011

افت فشار خون و به وخامت گراییدن وضعیت جسمی زندانی سیاسی حشمت الله طبرزدی




حشمت الله طبرزدی روز گذشته دچار افت شدید فشار خون گردید و وضعیت جسمی وی به وخامت گرایید اما علیرغم شرایط حاد جسمی از انتقال او به مراکز درمانی خوداری کردند. 
روز شنبه 29 مرداد ماه زندانی سیاسی حشمت الله طبرزدی دچار افت فشار خون گردید و وضعیت جسمی وی به وخامت گرایید که با کمکهای اولیه و به موقع همبندیانش تا حدی در وضعیت وی تاثیر داشت.علیرغم افت فشار خون و شرایط حاد جسمی زندانبانان از انتقال او به بهداری زندان خوداری کردند. 
زندانی سیاسی حشمت الله طبرزدی از مدتی پیش از ناراحتی حاد قلبی رنج می برد و با عوارض مختلف ناراحتی قلبی همانند افت فشار خون و غیره مواجه است. اما تا به حال از رسیدگی پزشکی برای درمان وی اقدامی صورت نگرفته است و در صورت استمرار عدم رسیدگی پزشکی خطر جدی جان این زندانی سیاسی را تهدید می کند. 
زندانی سیاسی مهندس حشمت الله طبرزدی در آخرین دورۀ بازداشت وی که در تاریخ 7 دی ماه 1388 با یورش مامورین وزارت دستگیر و به سلولهای انفرادی منتقل گردید در آنجا مورد شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار گرفت.بازجویان وزارت اطلاعات با پرونده سازی و نسبت دادن اتهامات دروغین و واهی،پرونده او را به شعبۀ 26 دادگاه انقلاب منتقل کردند. فردی بنام میرعباسی او را مورد محاکمه قرار داد و به 9 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم کرد اما در دادگاه تجدید نظر حکم وی به 7 سال زندان تقلیل یافت

20 aug. 2011

احضار فعال کارگری علی نجاتی برای اجرای حکم غیر قانونی و غیر انسانی 1 سال زندان




احضار فعال کارگری علی نجاتی از سوی اجرای احکام دادگاه انقلاب برای اجرای حکم غیر قانونی و غیر انسانی 1 سال زندان. 
3 مردادم ماه احضاریه ای از طرف اجرای احکام دادگاه انقلاب برای به اجرا در آوردن حکم سنگین، غیر قانونی و غیر انسانی 1 سال زندان فعال کارگری ومسئول سابق سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه علی نجاتی ارسال گردید.در این احضاریه تاکید شده است که او باید ضرف 3 روز خود را به اجرای احکام دادگاه انقلاب معرفی نماید در غیر این صورت حکم جلب وی صادر خواهد شد. 
فعال کارگری علی نجاتی مدتی است که از ناراحتی حاد قلبی رنج می برد و 3 ماه پیش تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت. او در حال حاضر در حال درمان و زیر نظر پزشکان متخصص می باشد.انتقال او به زندان برای اجرای حکم سنگین، غیر قانونی و غیر انسانی باعث به خطر انداختن جان وی خواهد شد. 
فعال کارگری فروردین ماه به شعبۀ 13 دادگاه انقلاب اهواز که وابسته به وزارت اطلاعات می باشد فراخوانده شد و توسط فردی بنام ماجد چنانی که از بازجویان وزارت اطلاعت بود مورد محاکمه قرار گرفت.برخوردهای این فرد در حین محاکمه بیشتر به بازجویهای خشن تا محاکمه شباهت داشت.ماجد چنانی فعال کارگری علی نجاتی را به 1 سال زندان محکوم کرد. 
فعال کارگری علی نجاتی پیش از این بخاطر این اتهامات واهی و دروغین بازجویان وزارت اطلاعات به 6 ماه زندان محکوم شده بود و در زندان دزفول آن را طی نموده بود.او پس از آزادی مجددا به دادگاه احضار شد و بر مبنای اتهامات قبلی مورد محاکمه قرار گرفت ولی به دلیل تکراری بودن اتهامات در دادگاه انقلاب دزفول تبرئه گردید.اما دادستان به تبرئه شدن وی اعتراض نمود و اینبار او را در شعبۀ 13 دادگاه انقلاب اهواز وابسته به وزارت اطلاعات مورد محاکمه قرار داد. 
فعال کارگری علی نجاتی 3 سال پیش با داشتن 25 سال سابقۀ کار به خاطر تشکیل سندیکای کارگری و به عهده داشتن مسئولیت سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه از کار اخراج و تمامی حقوق و مزایای وی قطع گردید.اخراج از کار و قطع تمامی حقوق و مزایای وی باعث ایجاد فشارهای زیاد معیشتی برای خود و خانواده گردید

19 aug. 2011

خالی کردن سلولهای انفرادی بند1 زندان گوهردشت کرج برای پنهان کردن واقعیتها

تخلیۀ کلیۀ زندانیان از سلولهای انفرادی سالن 2 بند 1 شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج بخاطر حضور 3 متهم به قتل دادشی در این بند و کتمان واقعیتهای این قتل. 
از زمان دستگیری 3 نفر از متهمین به قتل روح الله دادشی و انتقال آنها به سلولها انفرادی سالن 2 بند1 شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج تمامی زندانیان محبوس در این بند را تخلیه و به سلولهای انفرادی بند 5 منتقل کردند. این در حالی است که این سالن در طی سالهای گذشته مرکز اصلی شکنجۀ زندانیان سیاسی و عادی در زندان گوهردشت می باشد و شکنجه های هولناکی علیه آنها بکار برده می شد و در طی چند سال اخیر هیچگاه سابقۀ تخلیۀ زندانیان از این شکنجه گاه به این صورت روی نداده بود. 
گفته می شود هدف از انتقال زندانیان به سلولهای انفرادی بند5 عدم برقراری ارتباط سایر زندانیان با این 3 زندانی و پی بردن به واقعیت ها می باشد. متهم اصلی به قتل روح الله دادشی که سن وی بین 16 الی 17 سال می باشد و دارای جسمی لاغر و نحیف است. 
از طرفی دیگر حتی پاسداربندهایی که برای این 3 متهم زندانی غذا می برند حق داشتن هیگونه ارتباط و یا صحبتی با آنها را ندارند. آنها بطور 24 ساعت توسط دوربینها مدار بسته تحت مراقبت می باشند.بنظر می آید پناهنکاری و عدم برگزاری دادگاه علنی حاکی ازکتمان واقعیتها می باشد.سیاسیت قوۀ قضاییۀ رژیم ولی فقیه علی خامنه ای در طی دوران حاکمیتش سعی در وارونه جلوه دادن واقعیتها و فریب افکار عمومی بوده است و در سالهای اخیر این مسئله بصورت عیان به اثبات رسید و برای مردم ایران و سازمانهای بین المللی حقوق بشری جای هیچگونه شک و شبه ای باقی نگذاشته است

16 aug. 2011

خونریزی وآسیب دیدگی گوش زندانی سیاسی ارژنگ داودی در اثر شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات




زندانی سیاسی ارژنگ داودی تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین می باشد. 
زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل شده است.او در 2 روز اول انتقال به سلولهای انفرادی بند 209 تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی بازجویان قرار گرفته بود که در اثر شکنجه های وحشیانه گوش او دچار خونریزی و ناراحتی شدید شد. بازجویان وزارت اطلاعات سر و صورت و سایر اعضای بندش را آماج ضربات مشت و لگد قرار دادند.علیرغم خونریزی گوش از انتقال او به بهداری زندان و ودرمان وی خوداری می کنند. 
بازجویان وزارت اطلاعات علاوه بر پرونده های واهی و دروغین که تا به حال علیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی درست کرده اند اکتفا نکرده و در حال پرونده سازی جدید علیه وی هستند تا باز هم او را به محکومیتهای سنگین محکوم کنند.یکی از دلایل انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی نامه نگاری به گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد می باشد.رژیم ولی فقیه علی خامنه ای و شکنجه گرانش از مقاومت و ایستادگی زندانیان سیاسی برای دفاع از حق و حقوق خود و مردم ایران مستاصل و درمانده شده است و علیرغم صدور احکام سنگین ، ضد بشری وغیر قانونی و قرار دادن آنها در شرایط کاملا ایزوله و قرون وسطایی ، دوباره آنها را به شکنجه گاه وزارت اطلاعات منتقل کرده و مورد بازجویی و شکنجه قرار می دهند. 
گفته می شود آخوندی با نام مستعار علوی از مسئولین و سربازجویان وزارت اطلاعات همراه با سربازجوی دیگری بنام سعید شیخان و فرد دیگری بنام مصطفوی بازجویی و شکنجۀ وی را به عهده دارند.هر سه شکنجه گر از شکنجه گران دهۀ 60 می باشند که همچنان در شکنجه گاه های وزارت اطلاعات مشغول بازجویی، شکنجه ،پرونده سازی و تعیین احکام سنگین علیه زندانیان سیاسی می باشند. آنها در دهۀ 60 تعداد بیشماری از زندانیان سیاسی را زیر شکنجه های خود به قتل رسانده اند. 
آخوند شکنجه گری که خود را علوی می نامد روز 18 مرداد ماه همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی را احضار و برای مدت طولانی مورد بازجویی،توهین و تهدید قرار داده بود.این آخوند شکنجه گر هنگام دستگیری زندانیان سیاسی خود فرماندهی یورش مامورین وزارت اطلاعات به منازل آنها را به عهده دارد و دائم خانواده های زندانیان سیاسی را احضار،مورد توهین و تهدید قرار می دهد. 
در حال حاضر علاوه بر ارژنگ داودی 4 زندانی سیاسی دیگر بنام های بهروز جاوید طهرانی ،محمد علی منصوری ،فرزاد مددزاده وصالح کهندل در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین تحت شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار دارند. 
لازم به یادآوری است که زندانی سیاسی ارژنگ داودی در سال 1382 دستگیر و پس از مدتها در شکنجه گاه 209 زندان اوین به بند عمومی منتقل شد اما پس از مدتی او را به زندان گوهردشت کرج تبعید کردند و از آنجا به زندان بندرعباس تبعید شد و پس گذراندن چندین ماه زندان در آنجا مجددا به زندان گوهردشت کرج بازگردانده شد.او که به 15 سال زندان و 74 ضربه شلاق محکوم شده بود اخیرا به وی اعلام کرده اند که حکم وی به 20 سال و 8 ماه افزایش یافته است

12 aug. 2011

وضعیت حاد جسمی وبلاگ نویس زندانی رو به وخامت گراییده است

وضعیت جسمی زندانی سیاسی محمدرضا پورشجری (سیامک مهر) در زندان گوهردشت کرج حاد می باشد. 
وبلاگ نویس زندانی محمد رضا پورشجری در حدود یک ماه است که از درد کلیه شدیدا رنج می برد.او همچنین دچار ناراحتی حاد گوارشی و خونریزی معده شده است. 
با وجودی که پزشکان بهداری زندان گوهردشت تایید کرده اند که کلیۀ او در حال از کار افتادن است و از آنجایی که بهداری زندان قادر به درمان وی نمی باشد او باید در یکی از بیمارستانها بستری و مورد معالجه قرار گیرد.اما هنوز با انتقال وی به بیمارستان موافقت نشده است و وی همچنان از درد شدید کلیه و ناراحتی گوارشی رنج می برد. 
از طرفی دیگر دادگاه وی به 30 آذر ماه به تعویق افتاده است

11 aug. 2011

انتقال یک زندانی سیاسی با وضعیت وخیم جسمی به یکی از بیمارستانها

وخامت شدید حال زندانی سیاسی هادی عابدی باخدا و انتقال او به یکی از بیمارستانهای شهر رشت. 
وضعیت جسمی زندانی سیاسی هادی (همایون) عابدی با خدا از چند روز گذشته رو به وخامت گراییده بود و وضعیت جسمی او به حدی وخیم شده بود که ناچار شدند او را از زندان لاکان رشت به بیمارستان منتقل کردند. او بدلیل عفونت شدید کلیه و مثانه دچار تب لرز شده بود و این حالت به حدی شدید بود که جان او را در معرض خطر جدی قرار داده بود.بازجویان وزارت اطلاعات چند روز در این مورد تعلل کردندو از انتقال وی به بیمارستان ممانعت به عمل می آوردند. 
در حال حاضر وضعیت جسمی وی حاد می باشد و تغییر چندانی در شرایط وی ایجاد نشده است و هنوز هم خطر جدی جان او را تهدید می کند. 
زندانی سیاسی هادی عابدی با خدا توسط بابایی رئیس شعبۀ 1 دادگاه انقلاب در سال 88 محکوم به 2 سال زندان شد و آبان ماه 88 به زندان لاکان رشت منتقل شد . او به دلیل شرایط حاد جسمی قادر به تحمل حبس نیست . پزشک قانونی ،بهداری زندان و سایر مراکز پزشکی معالج وی این مسئله را مورد تایید کتبی قرار دادند و خواستار آزادی وی هستند. اما بازجویان وزارت اطلاعات و دادگاه انقلاب بدون توجه به توصیۀ پزشکان و شرایط حاد این زندانی او را همچنان در زندان نگه داشته اند و هر بار با وخامت شدید حال وی، او را به بیمارستان با هزینۀ خودش منتقل می کنند و پیش از بهبودی کامل وی را دوباره به زندان بازمی گردانند.
زندانی سیاسی هادی عابدی باخدا از زندانیان سیاسی دهۀ 60 می باشد که هنگام دستگیری، پاسداران به وی شلیک کردند که از ناحیه نخاع مورد اصابت گلوله آنها قرار گرفت و دچار قطع نخاع گردید .او از آن زمان تا به حال قادر به حرکت نیست و با کمک صندلی چرخ دار حرکت می کند. اصابت گلوله باعث آسیب رساندن به سایر اندام های وی گردید که از جملۀ آن کلیه و از کار افتادن کامل مثانه است

برخوردهای غیر انسانی و توهین آمیز مامورین زندان با خانواده های زندانیان سیاسی

برخورد وحشیانه و بازرسیهای توهین آمیز خانواده های زندانیان سیاسی توسط مامورین زندان که قصد ملاقات کابینی با عزیزان خود داشتند. 
روز پنجشنبه 20 مرداد ماه خانواده های زندانی سیاسی که برای ملاقات کابینی با عزیزانشان در سالن ملاقات زندان گوهردشت کرج در انتظار بسر می بردند. حوالی ساعت 09:45 به آنها گفته شد که باید سالن ملاقات زندان را برای حفظ جانشان ترک کنند. متعاقب آن و تحت این بهانه خانواده های زندانیان سیاسی را به مدت 2 ساعت مورد بازرسی بدنی توهین آمیز و اذیت وآزار قرار دادند.این بازرسیها تا حوالی ساعت 11:00 ادامه داشت. 
خانواده های زندانیان سیاسی نسبت به رفتار و برخوردهای وحشیانۀ مامورین زندان اعتراض کردند و خواستار متوقف کردن رفتارهای بیشرمانۀ آنها شدند.هدف از این برخوردهای وحشیانه مورد اذیت وآزار قرار دادن خانواده های زندانیان سیاسی است

یورش مامورین وزارت اطلاعات به منزل یک زندانی سیاسی دهۀ 60 و دستگیری وی

مامورین وزارت اطلاعات به منزل یدالله رحمانی یورش بردند وی را دستگیر و به زندان قزوین منتقل کردند. 
روز پنجشنبه 21 مرداد ماه حوالی ساعت 11:30 مامورین وزارت اطلاعات به منزل آقای یدالله رحمانی 60 ساله یورش بردند او را دستگیر و به زندان قزوین منتقل کردند.پیش از این زندانی سیاسی یدالله رحمانی در زندان وضعیت جسمی اش به وخامت گراییده بود و بازجویان وزارت اطلاعات ناچار شدند که به وی مرخصی استعلاجی برای بستری شدن در بیمارستان بدهند. او در حال درمان و زیر نظر پزشکان بود. در این یورش وحشیانه چندین مامور وزارت اطلاعات شرکت داشت.برخوردهای مامورین وحشیانه و غیر انسانی بود. 
زندانی سیاسی یدالله رحمانی اسفند ماه 1388 بدلیل دیدار با فرزندش که 6 سال پیش صورت گرفته بود بدون اطلاع و بدون حضور در دادگاه به یک سال زندان و 300 هزار تومان جریمه محکوم شد. 
اتهامی که دادگاه انقلاب قزوین به او نسبت داده بود خروج غیر قانونی از مرز عنوان شده است این در حالی است که او دارای پاسپورت معتبر بوده است . هنگامی که برای دیدار با فرزندش عازم قرارگاه اشرف در عراق شده بود با پاسپورت معتبر و ویزای عراق و بصورت قانونی از ایران خارج شده بود و بعد از دیدار با فرزندش مجددا به ایران بازگشت. 
آقای یدالله رحمانی از زندانیان سیاسی دهۀ 1360 می باشد و از سال 1361 تا سال 1363 بدلیل هوادری از سازمان مجاهدین خلق در زندان جوبین قزوین تحت شکنجه های وحشیانه بسر برد و در اثر این شکنجه ها مهره های کمر او دچار آسیب شدید شد. او همچنان از ناراحتی مهره های کمرش رنج می برد و براحتی قادر به راه رفتن نیست

حکم اعدام معلم زندانی عبدالرضا قنبری برای اجرا به اجرای احکام فرستاده شد

دست نوشته ای که توسط یکی از همبندیان معلم زندانی محکوم به اعدام عبدالرضا قنبری به دلیل انتقال پرونده وی به اجرای احکام برای به اجرا در آوردن آن که می تواند هر لحظه به اجرا در آید نوشته شده است
 متن دست نوشته به قرار زیر می باشد 

چندیست 350 سوگوار است و نگران. هنوز سوگ از دست رفتن هدی صابر را فراموش نکرده بودیم که ملاقات هفته قبل عبدالرضا قنبری ، این معلم ساده صمیمی و بی آلایش مازندرانی با خبر فرستاده شدن حکم اعدامش به اجرای احکام به بند برگشت تا دوگانه سوگ-اضطراب در زیست ایرانی ،وارد صورت دومش گردد. 
از وقتی 350 در دوره جدیدش در آبان 88 احیاء گردید، شاهد فقدان ها و سوگ های بسیاری بوده ، از فرهاد وکیلی ، فرزاد کمانگر ، علی حیدریان گرفته تا جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی و محسن دکمه چی و این آخری ها هم صابر که تازه چهلمش را پشت سر گذاشتیم. در تمام این مدت در کنار اینها ، اضطراب " حکم اعدامی ها" از علی زاهد و جواد لاری تا پدر و پسر دانشپور نیز همراهمان بوده ، عادت کردهایم به زیست اضطراری ، به تفکر اضطراری و حتی زندان اضطراری ! 
متعلق به نسلی هستیم که در اضطراب انقلاب و جنگ زاده شد ، در اضطرار اصلاحات جوانی را پشت سر نهاد و امروز در اضطرار سرکوب جنبش سبز ، شب به صبح و صبح به شب زندان می رساند و همواره و با صدای بلند گوی بند بر خود می لرزد که مبادا صوتی کریه ، حاج محسن یا احمد دانسپور و یا شاید قنبری را ندا دهد و به انفرادی بخواند برای بامداد فردا . با هر خنده حاج محسن روی زرد می کنیم و از ترس آن روز که این خنده نباشد در میانمان . 
اما گذشته از این مقدمه در این مکتوب می خواهم به سر نوشت عبدالرضا قنبری و مظلو میتش یپردازم . قنبری دانش آموخته دوره دکتری ادبیات و زبان فارسی است و دبیرآموزش و پرورش در شهرستان ورامین . در روز عاشورای 88 همانند تمامی آن چند میلیون شهروند معترض تهرانی که به تاسی از شهید کربلا ، دست به حرکتی حسینی زده ، خدا جویانه به خیابان آمده فریاد آزادی خواهی و حق طلبی سر دادند ، به خیابان آمده در میان تظاهرات تماسی چندین ثانیه ای از سوی یکی از رسانه های برون مرزی منتسب به گروه سیاسی تحت رهبری مسعود رجوی با وی برقرار می گردد. 
سرنوشت قنبری پس از آن سرنوشتی بس تلخ و دردناک است. او بازداشت می شود ، بدون دسترسی به وکیل و اطلاع و یا امکان اطلاع از حد اقل هایی از موازین و حقوق قانونی خویش ، اعتمادش توسط بازجو جلب می گردد تا به هر کار نکرده ای و از جمله هواداری ار آن گروه سیاسی که وضعیت ویژه ای در سپهر سیاسی و قضایی ایران تحت حاکمیت نظام جمهوری اسلامی دارد، اقرار نماید. 
در دهم بهمن 88 ، درست یکماه و چند روز بعد از عاشورا در دادگاهی که بیش از هر چیز وجهه رسانه ای آن برجسته است، در شعبه 15 دادگاه انقلاب تهران به ریاست قاضی صلواتی محاکمه شده به اعدام محکوم می گرددو آن تماس تلفنی نیز در میان شگفتی همگان و علامت سوالهای بزرگ به عنوان مصداق محاربه تلقی می شود!وکیل تسخیری نیز متاسفانه در ایفای نقش اش هیچ کم از نماینده دادستان نمی گذارد. رای صادره بلافاصله در روندی مطلقا غیر قانونی به جای دیوان عالی کشور رهسپار شعبه 36 تجدید نظر استان به ریاست قاضی زرگر می شود ودر زمانه ای هیجانی که بانگ " اعدام باید گردد" روح الله حسینیان و همفکرانش در فراکسیون دولتیون مجلس شورا بلند است ، تایید می گردد. 
در چنین شرایطی که رای قطعیت یافته ، قنبری اسفند 88 با باری به سنگینی حکم اعدام به بند 350 انتقال یافت و با مشورت با برخی حقوقدانان حاضر در بند تقاضای اعاده دادرسی نمود که متاسفانه علیرغم تباین رای صادره با بین شرع و نصوص قانون و تقریرات خمینی در تحریرالوسیله در باب محاربه ، با این تقاضا مخالفت شد تا حد اقل برای نگارنده این سوال باقی بماند که اگر تجویز مقنن برای اعاده دادرسی اینجا هم صورت نگیرد ، پس کجا می تواند موضوعیت داشته باشد و به قلم مبارک ریاست محترم قوه قضاییه که پیشتر به عنوان روحانی و آشنا به فلسفه غرب و کلام جدید می شناختیمش ، جاری گردد؟! 
اعاده رد میشود تا همسر قنبری که خود معلمی کوشا و به غایت وفادار و پیگیر وضعیت همسر است ، ، فرزندان دم کنکورش به امید "عفو و بخشودگی " التیام بخشد. 
پرونده از بهار 89 تا به امروز که مرداد 90 است ، در کمسیون عفو و بخشودگی خاک می خورد و موهای قنبری روز به روز سفید و سفید تر می شود.دخترش ساحل منتظر نتیجه کنکور است ولی قطعا بیش از نتیجه کنکور ، سرنوشت پدر که در ید کمیسیون قرار دارد برایش مهم است. نگارنده نیک می داندکه هم قاضی صلواتی و هم قاضی زرگر و هم بازجو علوی و هم بازجو سعید شیخان ، خود واقفند به زعم رعایت اصل تناسب جرم و مجازات در مورد قنبری و اینکه وی مستحق هر مجازاتی باشد ، حداقل مستحق مجازات اعدام نیست و با قدری وسعت نظر و سعه صدر حتی می بایست به آغوش خانواده اش باز گردد. پس چه مسرت بخش خواهد بودبه میمنت ماهی که مهمانی خداوند و برکت قدسی اش برپاست ، دستور و پیشنهاد لغو حکم اعدام این مظلوم توسط آن روحانی که روزگاری خود افتخار شاگردی اش داشتم ، به مقام رهبری. و چه غم انگیز و مایوس کننده و رنج افزا خواهد بود خدای ناکرده صحت خبر هفته قبل و احیانا استیذان رای اعدام توسط روحانی موصوف! 
آری رنجی که می بریم رنج مرگ است و نیستی . درد عزیزانی است که در 350 ، در محیطی چند ده متری هر روز بارها و بارها چشم در چشمشان می شوی و می ترسی از نبودنشان ، می ترسی از پژمرده شدن گل وجودشان . استاد عزیز ، آقای شیخ صادق لاریجانی ، بیایید با هم قدری مهربان تر باشیم . بیایید ... حیات یک انسان امروز در دستان شماست 
یکی از هم بندیان معلم زندانی محکوم به اعدام در بند 350 زندان اوین 
مرداد ماه 1390

10 aug. 2011

انتقال زندانی سیاسی رضا جوشن با وضعیت وخیم جسمی به سلولها انفرادی

زندانی سیاسی رضا روشن با وضعیت وخیم جسمی به سلولهای انفرادی شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج منتقل گردید. 
روز شنبه 15 مرداد ماه حوالی 10 صبح زندانی سیاسی رضا جوشن با وضعیت وخیم جسمی به اطلاعات زندان گوهردشت کرج برده شد و پس از اینکه توسط فرجی نژاد مورد توهین و اذیت وآزار قرار گرفت به سلولهای انفرادی منتقل گردید.زندانی سیاسی رضا جوشن روز جهارشنبه 12 مرداد ماه دچار سکتۀ قلبی شد و برای مدتی در حات اغما فرور فت که منجر به لکنت زبان و بی حس شدن قسمتی از بدنش گردید. پس از سکته قلبی او دچار عوارضی مانند سردرد،سر گیجه ، حالت تهوع و تاری دید گردید.اما بازجویان وزارت اطلاعات مانع انتقال وی به مراکز درمانی شدند و بجای درمان، او را به سلولها انفرادی منتقل کردند. عدم درمان و انتقال به سلولهای انفرادی می تواند برای جان وی خطر جدی ایجاد کند. 
صبح امروز خانواده جوشن که از خبر سکتۀ قلبی فرزندشان بشدت نگران شده بودند با زندان تماس گرفتند و خواستار ملاقات با عزیزشان و اطلاع یافتن از وضعیت و شرایط وی بودند که با برخوردهای وحشیانه و توهین آمیز فرجی نژاد مواجه شدند. 
در طی هفته های اخیر فشارها بر زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج و بعضی از خانواده های آنها بصورت طاقت فرسایی شدت یافته است.در حال حاضر علاوه بر رضا جوشن 5 زندانی سیاسی دیگربنام های بهروز جاوید طهرانی ، محمد علی منصوری،صالح کهندل،فرزاد مددزاده و ارژنگ داودی در سلولهای انفرادی بند 209 زندان اوین و بند سپاه زندان گوهردشت کرج زندانی هستند. از زمان انتقال آنها تاکنون از وضعیت و شرایط آنها هیچ خبری در دست نیست. 
فرجی نژاد رئیس اطلاعات زندان گوهردشت کرج که یکی از عوامل اصلی وارد کننده مواد مخدر به زندان گوهردشت کرج و قرار دادن آن در اختیار باندهای مافیایی در زندان برای فروش به زندانیان عادی می باشد.او همچنین از شکنجه گران قصی القلبی است که که زندانیان سیاسی و عادی معترض را در شکنجه گاه زندان گوهردشت کرج مورد شکنجه جسمی و جنسی قرار می دهد و تا به حال تعدادی از زندانیان عادی در اثر شکنجه های وحشیانۀ وی به قتل رسانده شده اند و یا دچار معلولیت جسمی شده اند. 
از طرفی دیگر سکوت و برخورد تبعیض آمیز و گزینشی نسبت به اخبار زندانیان سیاسی از طرف رادیو و تلویزیونهای فارسی زبان کشورهای اروپایی و امریکایی که خود را مدافع حقوق بشر و دمکراسی وانمود می کنند اصول اولیۀ خبرنگاری و بی طرفی را بطور عیان نقض می کنند که باعث رنجش تمامی زندانیان سیاسی شده است

احضار ،مورد توهین و تهدید قرار دادن همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی توسط بازجویان وزارت اطلاعات

همسر زندانی سیاسی ارژنگ داودی روز گذشته به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات احضار گردید و مورد بازجویی،توهین و تهدید بازجویان وزارت اطلاعات قرار گرفت. 
روز سه شنبه 18 مرداد ماه حوالی ساعت 10:00 خانم نازنین داودی به ستاد پیگیری وزارت اطلاعات احضار شد و توسط فردی که خود را علوی می نامید او را برای مدتی مورد بازجویی ،تهدید و توهین قرار داد.این فرد که با عربده کشی و توهینهای غیر معمول نسبت به خانم داودی و همسرش زندانی سیاسی ارژنگ داودی صحبتهای خود را آغاز کرد. سپس فرمی به او داده شد و او می بایست این فرم بازجویی را پر کند. اما خانم داودی از پر کردن این فرم خوداری کرد و نحوۀ مطرح کردن سئوالات را غیر قانونی و غیر انسانی دانست .بازجوی وزارت اطلاعات با تهدیداتی مانند برات دردسر خواهد شد ،اگر پر نکنی محکومیت همسرت را بیشتر خواهیم کرد و تهدیدات دیگر خود ادامه داد . 
بازجوی وزارت اطلاعات در بخشهای از بازجوییهایش با لحن غیر انسانی و تهدید آمیز گفت: نباید با فعالین حقوق بشری و رسانه ها در تماس باشد و وضعیت و شرایط همسرش را با آنها در میان بگذری. به زعم این بازجو چونکه رسانه ها و فعالین حقوق بشری از منافقین هستند. 
این بازجو با لحنی وقیحانه و بیشرمانه در زندگی خصوصی خانم داودی دخالت می کرد و با توهین وعربده کشی خطاب به خانم داودی گفت : که چرا با همسرش آقای دودی ازدواج کرده است و او نباید این کار را می کرد چونکه آقای داودی به زعم این بازجوی یک منافق است. 
بازجوی وزارت اطلاعات در بخشهای دیگری از تهدیدها و عربده کشیهایش خطاب به خانم داودی گفت: که ما تو را اینجا آورده ایم که توجیه کنیم و با ما باید همکاری کنید که باعث اعتراض شدید خانم داودی گردید. 
برخوردها و رفتارهای این فرد به حدی زننده و توهین آمیز بود که باعث گردید خانم داودی به سئوالات این فرد پاسخ ندهد و در اعتراض به توهینهای او سکوت پیشه کند خانم داودی به او گفت: شما همسر من را بی گناه و غیر قانونی زندانی کرده اید،منزل و تمامی وسایل زندگی ما را به غارت برده اید،دائم تلفنهای ما را شنود می کنید،ومن را بی جهت احظار و مورد توهین و تهدید قرار می دهید، در زندگی خصوصی ما دخالت می کنید،برای ما تعیین تکلیف می کنید با کی باید صحبت کنیم و با کی نباید صحبت کنیم و به شعور انسانی ما توهین می کنید.دیگر چیزی برای ما باقی نمانده است که باید از آن بترسیم و اگر می خواهید می توانید من را هم بازداشت کنید من آماده ام که بازداشت شوم. 
بازجوی ولی فقیه در حالی توهینهای بی شرمانه و تهدیدهای غیر انسانی را علیه خانم داودی بکار می برد که در ماه رمضان است و حتی حرمت این ماه را هم نگه نداشت

5 aug. 2011

سکتۀقلبی و وضعیت حاد یک زندانی سیاسی و عدم درمان وی در زندان گوهردشت کرج

زندانی سیاسی رضا جوشن دچار سکتۀ قلبی گردید و در حالت نسبتا حادی بسر می برد.
روز چهارشنبه 12 مرداد ماه زندانی سیاسی رضا جوشن 26 ساله دچار سکتۀ قلبی گردید و برای مدتی در حالت اغما فرو رفت.او پس از بهوش آمدن برای مدتی دچار لکنت زبان و بی حس شدن قسمتی از بدنش گردید.پس از سکتۀ قلبی دچار سرگیجه ، حالت تهوع و تاردیدن چشمانش شده است.متوجه شدن و اقدام به موقع همبندیانش باعث گردید که جان وی نجات یابد. 
علیرغم وضعیت وخیم این زندانی سیاسی و تقاضای کمک زندانیان سیاسی برای نجات جان همبندیشان تالیوردی رئیس بند 4 و پاسداربندها در انتقال او به بهداری زندان تعلل می کردند که با اعتراضات زندانیان سیاسی مواجه شد و ناچار به انتقال وی به بهداری زندان شدند .اما پس از مدت کوتاهی و تنها با دادن قرص آسپرین او را به سالن ایزوله شده بازگرداند. 
زندانی سیاسی رضا جوشن همچنان از سرگیجه، ضعف و حالت تهوع رنج می برد اما از درمان وی خوداری می کنند.در صورت عدم درمان وی در یکی از بیمارستانهای خارج از زندان جان این زندانی سیاسی در معرض خطر جدی قرار خواهد گرفت.
زندانی سیاسی رضا جوشن 10 آذر ماه 1388 با یورش مامورین وزارت اطلاعات در منزل دستگیر و به سلولهای انفرادی بند سپاه منتقل شدو پس از 2 ماه از بند سپاه به بند 4 انتقال یافت. اما مجددا او را به سلوهای انفرادی بندسپاه ، بنده1 و سالن ایزوله بند 6 منتقل کردند و نزدیگ به 7 ماه در آنجا تحت شرایط غیر انسانی بدون داشتن هرگونه ارتباطی با خانواده اش بسر برد. رضا جوشن 19 بهمن ماه 1388 در شعبه 1 دادگاه انقلاب توسط فردی بنام عاصف حسینی رئیس این شعبه به حکم سنگین و غیر انسانی 1 سال تبعید به زندان زنجان و 4 سال تبعید به روستای قیلار زنجان محکوم شدند

3 aug. 2011

یک زندانی سیاسی بر اثر شکنجه های بازجویان وزارت اطلاعات در آستانۀ کور شدن قرار دارد

چشم زندانی سیاسی افشین بایمانی بر اثر شکنجۀ جسمی توسط بازجویان وزارت اطلاعات در معرض خطر جدی کور شدن قرار دارد.
زندانی سیاسی افشین بایمانی که محکوم به حبس ابد می باشد.بدلیل نگارش نامه به گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد به سلولهای انفرادی منتقل و پس از مدتی او را به سلولهای انفرادی بند سپاه شکنجه گاه وزارت اطلاعات در زندان گوهردشت کرج انتقال دادند. او توسط 4 تن از بازجویان وزارت اطلاعات در حالی که چشم بند ،دست بند و پابند به وی زده بودند مورد شکنجه های وحشیانه قرار گرفت. بازجویان وزارت اطلاعات ابتدا او را احاطه کرده و با مشت و لگد به جان وی افتادند. ضربات لگد بیشتر متوجه سر و صوت او بود. شکنجه های وحشیانه نزدیک به 45 دقیقه ادامه داشت. در اثر این شکنجه ها سر و صورت وی از چند ناحیه دچار زخم های شدید و خونریزی گردید.چشم سمت راست او بشدت آسیب دیده است و در قسمت سیاهی و سفیدی چشم راست او لکه های خون قرار دارد.همچنین کاسۀ چشمش کبود و متورم و صورت وی زخمی،متورم و کبود می باشد.
بازجویان وزارت اطلاعات سپس او را با این حالت به سلولهای انفرادی بند 5 زندان گوهردشت منتقل کردند و علیرغم وضعیت حاد جسمی در اثر شکنجه های وحشیانه به افسر پاسدار میرزا آقایی دستور دادند که او را مجددا مورد شکنجه های جسمی قرار دهد.میرزا آقایی از شکنجه گران شناخته شدۀ زندان گوهردشت کرج می باشد که تا به حال در اثر شکنجه های وحشیانه وی تعدادی از زندانیان عادی کشته و یا دچار نقص عضو شده اند.
زندانی سیاسی افشین بایمانی علیرغم وضعیت وخیم جسمی و بخصوص وضعیت حاد یکی از چشمانش به حال خود رها شده است و از درمان وی خوداری می کنند.در صورت عدم رسیدگی به موقع خطر جدی وجود دارد که چشم او دچار عفونت گردیده و منجر به کور شدن وی گردد.
زندانی سیاسی افشین بایمانی در سال 1379 همراه با همسر باردارش و فرزندش دستگیر شد و ماه ها در سلولهای انفرادی بند 209 تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار گرفت.او به حبس ابد محکوم شد و از آن زمان تاکنون همچنان در زندان مخوف گوهردشت کرج زندانی است.برادرش زنده یاد مهدی بایمانی در جریان دستگیری آنها با شلیک گلوله پاسداران جان خود را فدای راه آزادی مردم ایران نمود

انتقال زندانی سیاسی ارژنگ داودی به بند سپاه شکنجه گاه وزارت اطلاعات

در راستای فشارهای طاقت فرسا که از چند هفته پیش علیه زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج آغاز شده است روز گذشته زندانی سیاسی ارژنگ داودی به سلولهای انفرادی بند سپاه در زندان گوهردشت کرج منتقل گردید.
روز سه شنبه 11 مرداد ماه زندانی سیاسی ارژنگ داودی بدون هیچ دلیل از سالن ایزوله شده 12 بند 4 به بند سپاه زندان گوهردشت کرج که در دست بازجویان وزارت اطلاعات می باشد منتقل گردید. زندانیان سیاسی که به بند سپاه منتقل می شوند مورد بازجویی،شکنجۀ جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار می گیرند. انتقال ارژنگ داودی به بند سپاه با خطر جدی شکنجۀ جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات مواجه است.
پیش از این زندانی سیاسی افشین بایمانی به بند سپاه منتقل شده بود که با شکنجه های وحشیانه بازجویان وزارت اطلاعات مواجه گردید و در اثر شکنجه های وحشیانه چشم راست او در آستانۀ کور شدن قرار گرفته است.
زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج از بهمن ماه سال گذشته به سالن ایزوله شده 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج منتقل شدند و ارتباطات آنها را مانند تلفن و ملاقات حضوری و بعضی از زندانیان سیاسی حتی ملاقات کابینی را با خانواده هایشان قطع کرده اند تا سعی کنند آنها را ایزوله و وادار به تسلیم نمایند. زندانیان سیاسی همچنین با محدودیتهای مختلف مانند قطع مقطعی هواخوری ،تعیین زمان هواخوری در زمانی که زیر تابش شدید خورشید و گرمای زیاد می باشد و فشارهای طاقت فرسا مانند محرومیت از درمان، انتقال به سلولهای انفرادی بند 209 و سپاه ،شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی و نصب دستگاههای پارازیت در سالن که منجر به ایجاد ناراحتیهای مختلف و تشدید بیماری سایر بیماران شده می باشد.
در حال حاضر علاوه بر زندانی سیاسی ارژنگ داودی 4 زندانی سیاسی دیگر بنامهای محمد علی منصوری،صالح کهندل،بهروز جاوید طهرانی و فرزاد مدد زاده در سلولها انفرادی بند مخوف 209 شکنجه گاه وزارت اطلاعات بسر می برند و از زمان انتقال تاکنون خانواده های آنها از وضعیت و شرایط آنها بی خبر هستند

2 aug. 2011

اسلام دین دورویی و ریا


به راستی‌ اسلام چگونه دینی است ، دین محبت و مهربانی یا دین خشونت و شقاوت؟ مطالعه در آیات قرآن برای یافتن پاسخ، ما را با یک تضاد مفهومی‌ بزرگ در این آیات مواجه مینماید. و آن اینکه در قسمت‌هایی‌ از قرآن همواره به ترحم و انسانیت سفارش شده است، و در قسمت‌هایی‌ دیگر به کشتار و انتقام از کفار و مشرکین، تا آنجا که حتا اهل کتاب هم مورد بی‌ مهری قرار میگیرند.
اما با کنکاش بیشتر متوجه می‌شویم که این تضاد‌ها مربوط میشود به زمان و مکان نزول آیات و موقعیت محمد. بطوریکه می‌توان از این دیدگاه آیات قرآن را به ۲ دستهٔ تقسیم کرد، آیات مکی و مدنی. آیات مکی آن دسته از آیات هستند که در مکه و پیش از به قدرت رسیدن پیامبر نازل شده، و آیات مدنی که در مدینه و پس از به قدرت رسیدن بر او نازل گشته اند.
به راحتی‌ می‌توان دید که آیات رحمانی قرآن همگی‌ در مکه و در زمانی‌ که محمد در موضع ضعف قرار داشته نازل شده اند، و بالعکس آیاتی که سفارش به کشتار میکنند در مدینه و در زمانی‌ که محمد در قدرت بوده نازل شده اند.
از این منظر، رویکردها و چرخش محمد قبل و بعد از رسیدن به قدرت قابل قیاس است با رویکرد‌ها و رفتارهای آیت الله خمینی در عصر حاضر پیش از انقلاب ۵۷ و پس از آن. چنانکه میدانیم پیش از انقلاب سخنان آیت الله خمینی نوید آزادی و دموکراسی میداد، و اینکه حتا مارکسیست‌ها حق اظهار نظر دارند. اما پس از انقلاب با رویکردی کاملا متفاوت اقدام به اعدام‌های فله‌ای و بستن روز نامه‌های مخالف نمودند.
در زیر آیاتی از قرآن در این زمینه آورده شده است که در مدینه و در اوج قدرت محمد نازل شده، و نظیرشان در میان سوره‌های مکی وجود ندارد :

سوره محمد آیه ۴

پس چون با كسانى كه كفر ورزيده‏اند برخورد کردید گردنها را بزنيد تا هنگامیکه آنان را از پاى درآورديد پس (اسیران) را محکم در بند كشيد سپس يا منت نهيد و يا فديه بگیرید ...

سوره توبه آیه ۲۹

و کسانیکه از اهل كتابى(یهودیان و مسیحیان) كه به الله و روز آخرت ايمان ندارند و حرام داشته ی الله و پيامبرش را حرام نمى‏گيرند و دين حق نمى‏ورزند، (با آنها ) بجنگید تا به دست خويش و با حقارت جزيه بپردازند.

سوره توبه آیه ۵

پس هنگامیکه ماه‏هاى حرام سپرى شد مشركان را هر كجا يافتيد بكشيد و آنان را دستگير كنيد و محاصره کنید و به كمين آنان بنشينيد در هر مکانی که قابل کمین کردن است پس اگر توبه كردند و نماز خواندند و زكات پرداختند راه را بر آنها رها کنید، زيرا الله آمرزنده مهربان است.

سوره توبه آیه ۱۲۳

اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد (با) كافرانى كه مجاور شما هستند بجنگید و آنان بايد در شما خشونت بيابند و بدانيد كه الله با متقیان است