30 jan. 2011

خطر جدی اجرای حکم اعدام، جان زندانی سیاسی لقمان مرادی هموطن کرد ما را تهدید می کند

ظهر روز یکشنبه 10 بهمن ماه زندانی سیاسی لقمان مرادی از سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج خارج و به نقطۀ نامعلومی منتقل گردید و تا لحظۀ انتشار این خبر هنوز به بند بازگردانده نشده است . زندانی سیاسی لقمان مرادی اخیرا توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ محکوم به اعدام شده است ولی هنوز این حکم رسما به او و وکیلش ابلاغ نگردیده و همچنین در این حکم ضدبشری تجدید نظری صورت نگرفته است.
خطر جدی اجرای حکم ضدبشری اعدام جان این زندانی سیاسی را تهدید می کند و تمام شواهد حاکی از احتمال اجرای حکم اعدام می باشد.
لازم به یاد اوری است که زندانیان سیاسی لقمان و زانیار مرادی در مرداد ماه 1388 در شهر مریوان دستگیر شدند و ماه ها در شکنجه گاه وزارت اطلاعات در زندان سنندج تحت شکنجه های شدید جسمی،روحی و تهدید به شکنجه های جنسی قرار داشتند تا وادار به اعتراف در مقابل دوربین تلویزیون شوند. بازجویان وزارت اطلاعات صحنه سازیهای مختلفی علیه آنها بکار بردند تا زمینۀ صدور حکم اعدام آنها را فراهم نمایند.پس از ماه ها بازجویی و شکنجه آنها رابه بند 209 زندان اوین منتقل کردند و در شعبۀ 15 دادگاه انقلاب توسط صلواتی معروف به قاضی مرگ محاکمه و محکوم به مرگ شدند. سپس آنها را به زندان گوهردشت کرج منتقل کردند

دستور سرکوب زندانیان سیاسی توسط شورای عالی امنیت و وزارت اطلاعات

زندانیان سیاسی سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج که بیش از 60 نفری می باشند و در این سالن کاملا ایزوله شده اند از داشتن ارتباط تلفنی و ملاقات با خانواده هایشان محروم هستند. رئیس بند4 فردی بنام تالیوردی همراه با پاسداربندها که شکنجه و ضرب وشتم و ایجاد محدیودیتهای غیر انسانی را علیه زندانیان سیاسی به اجرا در می آورد به زندانیان سیاسی اعلام کرده اند که مسئولیت این بند در دست شواری عالی امنیت و وزارت اطلاعات می باشد و من مجری دستورات آنها هستم.
شرایط و وضعیت زندانیان سیاسی در این سالن طاقت فرسا و غیر انسانی است . فشارها و اذیت و آزارها و محدودیتها روز به روز شدت می یابد. زندانیان سیاسی بیمار که در شرایط حاد و بعضی از آنها در آستانۀ مرگ هستند از درمان محروم شده اند. زندانی سیاسی محسن دکمه چی بازاری خوشنام و شناخته شدۀ بازار تهران که به دلیل کمک به خانواده های زندانیان سیاسی و حضور فرزندش در قرارگاه اشرف دستگیر و زندانی شده است. بدلیل تاخیر 5 ماه در درمانش، دچار سرطان لوزالمعده پیشرفته شده است.بازجویان وزارت اطلاعات و عباس جعفری دولت آبادی که به عنوان دادستان، تقاضا کننده اعدام برای زندانیان سیاسی در تهران است بیش از 4 ماه مانع درمان وی شدند و هنگامی که به بیمارستان منتقل و تحت عمل جراحی قرار گرفت پزشکان اعلام کردند عمل جراحی وی بدلیل عدم انتقال به موقع و پیشرفت سرطان ناموفق بوده است و می بایست تحت عمل شیمی درمانی قرار گیرد. اما بازجویان وزارت اطلاعات ادامۀ درمان وی را متوقف کردند و او را به زندان اوین منتقل نمودند و در حالی که در شرایط وخیم جسمی بسر می برد او را در سلول با دردهای جانکاه رها کردند. بازجویان وزارت اطلاعات به این هم اکتفا ننمودند و او را به سالن 12 بند 4 که کاملا ایزوله است و زندانیان ممنوع درمان هستند منتقل کردند او در شرایط حاد جسمی است و خطر مرگ جان وی را تهدید می کند.
زندانیان سیاسی دیگری در شرایط حاد جسمی بسر می برند که از جملۀ آنها ؛ زندانیان سیاسی مشاالله حائری،منصور اسالو می باشند.
زندانیان سیاسی این سالن کاملا ایزوله و دارای شرایط طاقت فرسا مانند؛ قطع درمان ،قطع هواخوری ،محصور و محدود کردن آنها،قطع ارتباطات تلفنی و ملاقاتها، غیر استفاده بودن سرویسهای بهداشتی و حمام ها،یورش وحشیانه گارد زندان به درون سلولهای زندانیان سیاسی و تخریب حداقل وسایل آنها که تحت فرماندهی فردی بنام فرجی جانشین اطلاعات زندان و ده ها مورد دیگر می باشد.
از طرفی دیگر زندانیان سیاسی افشین بایمانی ،شهرام پور منصوری ومهدی زالیه برای ایجاد رعب و وحشت در میان زندانیان سیاسی به سلولهای انفرادی منتقل شده اند و از وضعیت و شرایط آنها هیچ خبری در دست نیست.
شورای عالی امنیت که مسئول آن جلیلی است و وزارت اطلاعات مسئولیت زندانیان سیاسی زندان گوهردشت کرج را به عهده گرفته اند. آنها دستور دهندگان اصلی ایجاد شرایط طاقت فرسا ،قرون وسطایی و غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی هستند. این موضوع را تالیوردی رئیس بند 4 و مجری دستورات ضدبشری آنها به زندانیان سیاسی اعلام کرده است .شورای عالی امنیت مجری سیاستهای سرکوبگرانه و خونین ولی فقیه علی خامنه ای علیه مردم و زندانیان سیاسی در ایران است.

وزارت اطلاعات از تحویل دادن پیکر جانباختۀ راه آزادی زهرا بهرامی به خانواده اش خوداری می کند

روز دوشنبه 11 بهمن ماه فرزند خانم بهرامی برای تحویل گرفتن پیکر مادرش به اجرای احکام و سایر ارگانها مراجعه کردند و خواستار تحویل گرفتن پیکیر مادرش بود ولی وزارت اطلاعات از تحویل دادن پیکر زنده یاد زهرا بهرامی خوداری می کند.
زنده یاد زهرا بهرامی جمعه شب 8 بهمن ماه تحت عنوان اینکه باید در مسجد زندان استراحت کند او را از بند متادون خارج کردند و نیمه های شب به او گفته شد که می خواهند حکم اعدامش را اجرا کنند . به او کاغذ و قلمی داده شد تا وصیت نامه خود را بنویسید.خانم بهرامی ابتدا از شنیدن خبر اجرای حکم جنایتکارانۀ اعدام شوکه شده بود. اما هنگامی که به پای چوبۀ دار برده می شد از روحیۀ بالایی برخودار بود.
از طرفی دیگر صبح روز جمعه 8 بهمن ماه بازجویان وزارت اطلاعات بنفشه نایب پور فرزند خانم بهرامی را احضار کردند و او را مورد تهدید و تحت فشار قرار دادند که از مصاحبه با رسانه ها و فعالین حقوق بشری خوداری نماید در غیر این صورت بازداشت خواهد شد. بازجویان وزارت اطلاعات از فرزند خانم بهرامی می خواهند که لوازم شخصی بازمانده از مادرش را به آنها تحویل دهد و زمانی که با مخالفت او مواجه می شوند فرزندش را مورد تهدید قرار می دهند. بازجویان وزارت اطلاعات در انتها به او شماره حساب بانکی می دهند که باید لوازم شخصی بازمانده از مادرش را بصورت نقدی به آن حساب واریز نماید.
جان باختۀ راه آزادی زهرا بهرامی در حالی اعدام شد که پروسۀ نمایشی به اصطلاح قضایی او هنوز به پایان نرسیده بود. اتهامات سیاسی که به خاطر آن خانم بهرامی دستگیر و بیش از 10 ماه در بندهای سپاه زندان گوهردشت کرج و 209 بسر برده بود و در طی این مدت تحت شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی بازجویان وزارت اطلاعات قرار داشت تا او را وادار به اعترافات تلویزیونی نمایند. یکی ازاتهامات رذیلانه و غیر انسانی که علیه این زندانی سیاسی بکار برده شد متهم کردن او به داشتن موادر مخدر بود.این مسئله پس از توجه دولت و رسانه های هلند و سازمانهای حقوق بشری نسبت به شرایط غیر انسانی خانم بهرامی عنوان گردید .در صورتیکه بازجویان وزارت اطلاعات پیش از این در مصاحبۀ تلویزیونی که از او گرفته قبودند و در تلویزیون دولتی پخش گردید عمده تمرکز آنها روی فعالیتهای سیاسی این زندانی سیاسی بود.
سیاست سرکوب خونین مردم ایران ،اعدام زندانیان سیاسی،اعدام های گروهی،اعدام نوجوانان توسط ولی فقیه علی خامنه ای تصمیم گیری می شود و توسط صادق لاریجانی رئیس منصوب وی در قوۀ قضاییه ،وزارت اطلاعات و سازمان زندانها به اجرا گذاشته می شود. تنها در طی 4 هفتۀ گذشته طبق آمار رسمی منتشر شدۀ دولتی بیش از 90 نفر با تایید صادق لاریجانی اعدام شدند در صورتیکه با احتساب آمارهای غیر دولتی آمار اعدام ها بسا فراتر ازآن می باشد

29 jan. 2011

شیوۀ جدید سرکوب ،همراهی پاسداربندها با زندانیان سیاسی بیمار




روز پنجشنبه 7 بهمن ماه وضعیت جسمی زندانی سیاسی ارژنگ داودی بدلیل شرایط سخت و غیر انسانی در سالن 12 بند 4 زندان گوهردشت کرج به وخامت گرایید و برای مدت کوتاهی با همراهی پاسداربندها به بهداری زندان منتقل شد.
همراهی پاسدار بندها با زندانیان سیاسی به بهداری زندان، شیوۀ جدید وزارت اطلاعات برای کنترل شدید زندانیان سیاسی می باشد تا زندانیان سیاسی نتوانند با سایر زندانیان در بهداری زندان ارتباط برقرار کنند و وضعیت وشرایط خود را با آنها در میان بگذارند.
وضعیت جسمی زندانی سیاسی ارژنگ داودی همچنان حاد می باشد ولی وزارت اطلاعات مانع درمان جدی او است.
تعدادی از بازجویان وزارت اطلاعات برای تشدید فشار و اذیت وآزار و ایجاد محدودیتهای غیر انسانی علیه زندانیان سیاسی در زندان مستقر شده اند.فردی که فشارها و اذیت وآزارها را علیه زندانیان سیاسی به اجرا در می آورد فرجی جانشین اطلاعات زندان گوهردشت کرج می باشد. این فرد از زمان انتقال زندانیان سیاسی به سالن 12 بطور متمرکز زندانیان سیاسی را مورد تهدید،تحت فشارهای غیر انسانی و محدودیتهای مختلف قرار می دهد. 
فرجی نژاد از شکنجه گران معروف زندان گوهردشت کرج می باشد و ما بارها گزارشهای مستندی در مورد شکنجه های ضدبشری وی علیه زندانیان انتشار داده بودیم. این جنایتکار علیه بشریت در قتل ،تجاوز جنسی،استعمال باتون،شکستن دست و پای زندانیان و شکنجه های که منجر به ناقص کردند اعضای بند زندانیان می شود نقش دارد.
صادق لاریجانی منصوب ولی فقیه علی خامنه ای و وزارت اطلاعات دستور ایجاد شرایط غیر انسانی و محدودیتهای سخت علیه زندانیان سیاسی را صادر کرده اند و سازمان زندانها و شکنجه گران وزارت اطلاعات در حال اجرای دستورات ضدبشری آنها علیه زندانیان سیاسی در سالن 12 بند 4 می باشند

اجرای حکم جنایتکارانه و ضدبشری اعدام علیه یکی از زنان دستگیر شده روز عاشورا

روز شنبه 9 بهمن ماه زندانیان سیاسی زهرا بهرامی از دستگیر شدگان اعتراضات گسترده و خونین روز عاشورا بدستور قوۀ قضاییه رژیم ولی فقیه اعدام شد .خانم بهرامی اولین زن زندانی سیاسی روز عاشورا است که حکم ضد بشری اعدام در مورد او به اجرا در می آید. زندانی سیاسی زهرا بهرامی بدون اطلاع خانواده اش و امکان آخرین وداع با آنها اعدام شد.
زنده یاد زهرا بهرامی در جریان اعتراضات گسترده عاشورا دستگیر شد ولی وقتی که دولت و رسانه های هلند و سازمانهای حقوق بشری نسبت به دستگیری وشکنجه و احتمال صدور حکم اعدام او اعتراض کردند بازجویان وزارت اطلاعات او را زیر شکنجه های وحشیانه قرار دادند تا وی را وادار به اعتراف به حمل و داشتن مواد مخدر کنند و برای توجیه این اعترافات اقدام به صحنه سازی و فیلم برداری از خانم زهرا بهرامی نمودند، و این فیلم ها را در اختیار دولت و رسانه های هلند قرار دادند تا این جنایت را توجیه کنند ولی دولت هلند و رسانه ها به این عمل فریبکارانۀ آنها پی بردند. 
خانم بهرامی در حالی اعدام شد که بنابه قوانین رژیم ولی فقیه علی خامنه ای حکم باید به تایید داستان کل می رسید و بعد از آن به کمسیون عفو و بخشش ارجاع داده می شد از طرفی دیگر هنوز محاکمات او به پایان نرسیده و به اتهامات سیاسی وی رسیدگی نشده بود.
زنده یاد زهرا بهرامی در جریان اعتراضات گسترده و خونین روز عاشورا دستگیر شد وبه بند سپاه زندان گوهردشت کرج که در دست بازجویان وزارت اطلاعات است به مدت یک ماه مورد شکنجه های جسمی و روحی قرار گرفت. سپس او را به سلولهای انفرادی بند209 اوین منتقل کردند و شکنجه های جسمی و روحی شدیدی علیه او بکار بردند تا وادار به اعترا ف علیه خود شود.زنده یاد زهرا بهرامی بیش از 10 ماه در بند مخوف 209 بسر برد و دلیل بسر بردن طولانی او در بند 209 وجود آثار شکنجه بر بدن وی بود

26 jan. 2011

وزارت اطلاعات و دادستانی تهران از تحویل دادن پیکیر 2 جانباختۀ راه آزادی مردم ایران خوداری می کنند




وزارت اطلاعات و عباس جعفری دولت آبادی دادستان تهران از تحویل دادن پیکیر جانباختگان راه آزادی مردم ایران جعفر کاظمی و محمد علی حاج آقایی سر باز می زند و خانواده های آنها را از ارگانی به ارگان دیگر احاله می دهند.
برای سومین روز متوالی ،صبح روز یکشنبه 6 بهمن ماه خانواده کاظمی و حاج آقایی برای تحویل گرفتن پیکر عزیزانشان به دادستانی تهران مراجعه کردند و خواستار تحویل گرفتن پیکر آنها شدند ولی دادستانی آنها را به زندان اوین فرستاد تا برای تحویل گیری آنجا اقدام نمایند.خانواده ها وقتی که به زندان اوین مراجعه کردند کسی پاسخگوی آنها نبود و به آنها گفته شد که به اجرای احکام دادگاه انقلاب مراجعه کنند.این 2 خانواده علیرغم شرایط سخت و دردناک عطفی از دست دادن عزیزانشان به اجرای احکام مراجعه کردند. آنجا به آنها بطور ضمنی گفته شد که قصد ندارند پیکرآنها را تحویل دهند و مجددا آنها را به دادستانی احاله دادند.
عباس جعفری دولت آبادی از جنایتکاران علیه بشریت و مجری دستورات ولی فقیه علی خامنه ای برای سرکوب و اعدام زندانیان سیاسی در زندانهای تهران از روبرو شدن با خانواده ها سر بازد و کسی از دادستانی حاضر نشد به این خانواده ها پاسخی دهد و مجددا آنها را به اوین احاله دادند. در هر کدام از این مراکزبطور ضمنی به آنها گفته می شد که خودمان انجام میدهیم و به شما اطلاع خواهیم داد.
خانواده های آقای کاظمی و حاج آقایی از برگزاری مراسم برای عزیزانشان منع شدند ولی مردم تهران و شهرستانها در دسته های مختلف برای گفتن تسلیت و ادای احترام به منازل آنها مراجع می کنند
یکی ازشیوه های غیر انسانی برای شکنجۀ روحی خانواده های زندانیان سیاسی که عزیزان آنها بی گناه اعدام می شوند عدم دادن اجازۀ آخرین دیدار با عزیزانشان و همچنین عدم تحویل دادن پیکیر آنها به خانواده هایشان می باشد تا از این طریق شکنجه های روحی و حق آخرین دیدار را از آنها سلب نمایند. این شیوۀ ضد بشری فقط توسط رژیم و لی فقیه علی خامنه ای در ایران به بکار برده می شود

25 jan. 2011

زندانی سیاسی ارژنگ داودی با پرونده سازی جدید به 14 ماه زندان محکوم شد




روز گذشته زندانی سیاسی ارژنگ داودی با پرونده سازی جدید بازجویان وزارت اطلاعات به 14 ماه زندان محکوم شد.
روز دوشنبه 4 بهمن ماه زندانی سیاسی ارژنگ داودی به شعبۀ 3 دادگاه انقلاب برده شد و توسط فردی بنام میر غفاری رئیس این شعبۀ به 14 ماه زندان محکوم شد.این پرونده اخیرا توسط بازجویان وزارت اطلاعات گشوده شده است و با اتهاماتی مانند تبلیغ علیه نظام ، توهین به مسئولان نظام و تشویش افکار عمومی در داخل و خارج کشور علیه نظام می باشد .
زندانی سیاسی ارژنگ داودی پس از محاکمه از بند 3 به سالن 12 بند 4 منتقل شد. این سالن دارای شرایط بسیار سخت می باشد . سرویسها و حمام های آن غیر قابل استفاده است،اکثر سلولهای آن فاقد لامپ و تاریک می باشند و شرایط بهداشتی بسیار بدی را دارد.از طرفی دیگر روز گذشته تعدادی از خانواده ها برای ملاقات با عزیزانشان به زندان گوهردشت کرج مراجعه نمودند که به آنها گفته شد بند زندانیان سیاسی به وزارت اطلاعات سپرده شده است و زندان دیگر هیچ کنترلی بر آنها ندارد.از روز انتقال زندانیان سیاسی به بند 4 تمامی ارتباطات تلفنی آنها با خانواده هایشان قطع شده است و از دادن ملاقات به خانواده ها خوداری می کنند. 
پرونده سازی ،نسبت دادن اتهامات دروغین و واهی و محکومیتهای سنگین و غیر انسانی توسط بازجویان وزارت اطلاعات علیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی در حالی صورت می گیرد که او نزدیگ به 8 سال است که در زندان و تحت کنترل شدید و غیر انسانی آنها قرار دارد.
در حال حاضر چند پرونده علیه زندانی سیاسی ارژنگ داودی گشوده شده است و همچنان باز می باشند. منزل شخصی وی که در پلمپ دادگاه انقلاب بود با حکم ولی فقیه علی خامنه ای به یکی از پاسداران زن سپرده شده است و در تصرف او می باشد.
لازم به یادآوری است که پیش از این بازجویان وزارت اطلاعات با پرونده سازی و نسبت دادن اتهامات واهی و دروغین علیه فعال سندیکایی منصور اسالو و زندانی سیاسی منصور رادپور به ترتیب 1 و 5 سال زندان محکوم شدند

23 jan. 2011

شکنجه دسته جمعی جوانان زندانی بند 3 زندان گوهرداشت کرج

شب گذشته افسرپاسدار کشیک بند 3 زندان گوهردشت جوانان زندانی را که در اعتراض به شرایط غیر انسانی به مقابله با یورش وحشیانه پاسداربندها و گارد زندان برخواسته بودند به کریدور مادر زندان بردند و آنها را برای مدت طولانی آماج باتونهای خود قرار دادند.
روز پنجشنبه 30 دی ماه حوالی ساعت 22:15 علیزاده افسر کشیک پاسدار بند3 همراه با تعداد زیادی از گارد زندان و پاسداربندها به سلولهای جوانان زندانی بند 3 یورش بردند و آنها را به کریدور مادر زندان منتقل کردند. پاسداربندها و گاردیها تونلی ساخته بودند و جوانان زندانی باید از آن تونل عبور می کردند هنگام عبور، از دو سو آماج باتون گارد زندان و پاسداربندها قرار می گرفتند این شکنجه وحشیانه و غیر انسانی چندین بار تکرارشد تا آنجا که تن جوانان زندانی زخمی و کبود گردید.
علیزاده افسر پاسدار کشیک بند 3 با عربده و داد وفریاد به آنها توهین می کرد و می گفت: ادب شدید و دیگر هوس اعتراض به سرتان نخواهد زد.
این یورش وحشیانه زیر نظر علی حاج کاظم رئیس زندان،علی محمدی معاون زندان و فرجی سرپرست اطلاعات زندان صورت گرفت. هدف از این شکنجۀ دسته جمعی ایجاد رعب و وحشت در میان زندانیان است تا زندانیان اسیر و بی دفاع نسبت به شرایط قرون وسطایی و طاقت فرسا در زندانهای ولی فقیه علی خامنه ای اعتراض نکنند.
نوجوانان و جوانان زندانی روز چهارشنبه 29 دی ماه از سالن 12 معروف به سالن جوانان بند 4 به بند 3 منتقل شدند و در سرمای شدید در کریدور بند نگهداری می شدند. سن اکثر آنها بین 16 تا 20 سال می باشد اما در میان زندانیانی که سن آنها تا بیش از 40 سال است نگهداری می شوند و تهدید جدی وجود دارد که آنها مورد اذیت و آزار جنسی زندانیان خطرناک قرار گیرند

ضحاک ایران در یک جنایت سبعانه دیگر خون دو زندانی سیاسی را بر زمین ریخت

صبح امروز زندانیان سیاسی جعفر کاظمی و محمد علی آقایی بدون اطلاع و وداع با خانواده هایشان اعدام شدند.
زمانیکه خانواده آقای کاظمی همانند هر هفته عازم زندان اوین بودند و خود را برای ملاقات آماده می کردند از ورود به سالن منع شدند و به آنها خبر شوک کننده اجرای حکم جنایتکاران و ضد بشری اعدام را دادند. خانواده آقای کاظمی خواستار تحویل گرفتن پیکر عزیزشان را می نمودند به آنها گفته شد بروید به پزشک قانونی و از آنجا تحویل بگیرید.
به نظر می آید که ولی فقیه علی خامنه ای دستور قتل عام تدریجی زندانیان سیاسی را صادر نموده است و هر از گاهی برای ایجاد رعب و وحشت احکام ضد بشری اعدام را به اجرا می گذارد.
شهیدان راه آزادی مردم ایران جعفر کاظمی و محمد علی آقایی سه شنبه هفتۀ گذشته به بند 209 زندان اوین برده شدند و توسط آخوندی با نام مستعار علوی از سر بازجویان وزارت اطلاعات و شکنجه گران در زندان اوین تحت فشار قرار گرفتند تا وادار به مصاحبۀ تلویزیونی شوند که با جواب قاطع رد این دو زندانی سیاسی مواجه شدند و سپس آنها را برای اجرای حکم اعدام به پای جوبۀ دار بردند ولی به دلایل نامشخصی حکم ضد بشری اعدام در آخرین لحظات به تعویق افتاد.
لازم به یادآوری است شهید راه آزادی مردم ایران جعفر کاظمی 48 ساله متاهل و دارای 2 فرزند می باشد. شغل او لیتوگراف است و لیتوگرافی تمامی کتب درسی و جزوات دانشگاه امیر کبیر را درشرکت خصوصی خود به عهده داشت او همچنین در چند سال گذشته چاپ کتب درسی این دانشگاه و سایر موسسات را به عهده داشت. زندانی سیاسی جعفر کاظمی روز 27 شهریور در میدان 7 حوض توسط 4 ماشین مامورین وزارت اطلاعات محاصره و دستگیر شد و 74 روز در سلول انفرادی بند 209 تحت شکنجه های و حشیانه جسمی و روحی قرار داشت. پرونده زندانی سیاسی جعفر کاظمی به شعبه 28 دادگاه انقلاب ارسال شد و توسط فردی بنام محمد مقیسه ای معروف به ناصریان از اعضای کمسیون مرگ قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 محاکمه شد.درپرونده آقای کاظمی هیچ دلیل ومدرکی دال بر انجام عملی وجود ندارد. مقیسه ای بر مبنای اتهاماتی مانند ؛محاربه،تبلیغ علیه نظام،اقدام علیه امنیت نظام،سازماندهی دانشجویان امیر کبیر،رفت و آمد خانوادگی با زندانیان سیاسی سابق و موارد دیگروی را به اعدام محکوم کرد. محمد مقیسه ای نسبت به زندانیان سیاسی سابق کینه ای عمیق دارد و بارها این را بیان کرده است . او به آنها می گوید: شما ها را باید همان موقع اعدام می کردیم و اشتباه کردیم که چنین کاری را انجام ندادیم . این حکم توسط احمد زرگر رئیس شعبه 36 تجدید نظردادگاه انقلاب مورد تایید قرار گرفت.احمد زرگر از بازجویان دهۀ 60 می باشد و خود او در شکنجه زندانیان سیاسی شرکت داشته است. زنده یاد جعفر کاظمی از زندانیان سیاسی دهۀ 1360 می باشد او از سال 1360 تا اواخر سال 1369 در زندان بسر برد و تحت شکنجه های وحشیانه جسمی و روحی قرار داشت

19 jan. 2011

محاکمۀ مجدد زندانی سیاسی قطع نخاع در دادگاه انقلاب رشت

محاکمۀ مجدد زندانی سیاسی هادی (همایون) عابدی باخدا در دادگاه انقلاب رشت به دلایل واهی عدم معرفی به موقعه خود به زندان رشت می باشد.
روز چهارشنبه 22 دی ماه زندانی سیاسی هادی (همایون)عابدی باخدا که قطع نخاع می باشد و قادر به حرکت نیست از زندان رشت به شعبۀ 4 دادیاری دادگاه انقلاب منتقل شد.او بر روی صندلی چرخدار قرار داشت و دستانش با دست بند به صندلی چرخ دار بسته شده بود و از طبقۀ همکف از طریق پله ها به طبقۀ دوم برده شد.هنگام انتقال از طبقۀ همکف به طبقۀ دوم مراجعه کنندگان که شاهد دستان دست بند زده به صندلی چرخ دار و رفتاریهای غیر انسانی با این زندانی سیاسی بودند خشم و نفرت آنها را بر انگیخت و دور او جمع شدند که با برخوردهای وحشیانه مامورین در دادگاه انقلاب مواجه شدند.
زندانی سیاسی عابدی باخدا به اتهام واهی دیر معرفی کردن خود به زندان مورد بازپرسی قرار گرفت و پرونده جدیدی علیه وی گشوده شد.در حالی این پرونده جدید با اتهام واهی علیه وی گشوده می شود که او به دستور پزشک قانونی و پزشک زندان و موافقت دادگاه در بیمارستان با هزینۀ خانواده اش بستری شده بود.زندانی سیاسی هادی عابدی باخدا توسط آنها به بیمارستان منتقل و علیرغم تاکیدات و توصیه های پزشک قانونی و پزشکان بیمارستان مبنی بر ادامه یافتن معالجات وی،معالجات او را متوقف و به زندان بازگرداندند.
پزشک زندان ،پزشک قانونی و پزشکان معالج وی بصورت کتبی به دادگاه انقلاب رشت اعلام کرده اند که او قادر به تحمل حبس نیست و زندان فاقد امکانات لازم برای درمان و نگهداری اومی باشد.
از طرفی دیگر پزشکان معالج وی تاکید کرده اند که سونداژ او می بایست هر4 ساعت یکبار تعویض شود اما بیش از 15 روز می گذرد ولی هنوز سونداژ او تعویض نشده است و این مسئله می تواند باعث ایجاد خطر جدی جانی برای این زندانی سیاسی شود.
لازم به یادآوری است که زندانی سیاسی هادی(همایون) عابدی با خدا در شعبۀ 2 دادگاه انقلاب به 2 سال زندان محکوم شد و در تاریخ 17 آبان ماه دستگیر و به زندان مرکزی رشت منتقل شد. او همچنین در دهۀ 1360 به دلیل هواداری از سازمان مجاهدین خلق چند سال در زندانهای اوین و قزل الحصار تحت شدیدترین شکنجه های جسمی و روحی بسر برد. پاسداران هنگامی که قصد دستگیری او را داشتند، بسوی وی شلیک کردند که در اثر اصابت گلوله، باعث قطع نخاع وی شد.قطع نخاع او باعث شده که تعدادی از اندامهایش بطور طبیعی عمل خود را نتوانند انجام دهند که از جملۀ آنها راه رفتن، مثانه (با سونداژ ) و کلیه و دستگاه گوارشی او بشدت آسیب دیده است.برادر او هرمز عابد باخدا در دهۀ 1360 در زندان اعدام شد

16 jan. 2011

شکنجه های وحشیانه و غیر انسانی بازجویان وزارت اطلاعات برای گرفتن اعترافات تلویزیونی از یک زندانی سیاسی

گزارشی از شکنجه های وحشیانه ، غیر انسانی و قرون وسطایی بازجویان (شکنجه گران) وزارت اطلاعات برای گرفتن اعترافات تلویزیونی از زندانی سیاسی زانیار مرادی هموطن کرد نوشته شده و جهت انتشار در اختیار فعالین حقوق بشر و دمکراسی در ایران قرار داده شده است که متن آن به قرار زیر می باشد: 
اینجانب زانیار مرادی فرزند اقبال مرادی ساکن شهر مریوان متولد سال 1367 و دارای یک سابقۀ سیاسی هستم. بنابه اینکه خانواده اینجانب زانیار مرادی عضو یکی از احزاب سیاسی هست و دولت جمهوری ایران با پدرم دشمنی زیادی دارد و برای ضربه زدن به پدرم اقدام به هر کاری می کند و در اسفند ماه 1387 در خاک عراق برای ترور پدرم اقدام کرد و 9 گلوله به پدرم زدند وبعد از یک ماه از بیمارستان مرخص شد و همه اش در پی آن بودند که به هر طریقی به پدرم ضربه بزنند.
تا اینکه در تاریخ 11مرداد 1388 اداره اطلاعات مریوان من را گرفت و بعد از 24 ساعت بازداشت در سلولهای انفرادی اطلاعات بدون هیچ بازجویی من را به اطلاعات سنندج منتقل کردند و در حالی که یکی از دوستانم را که با هم رابطۀ خانوادگی خیلی نزدیک داشتیم بدون اینکه من خبر داشته باشم به اطلاعات سنندج آورده بودند.
درسلول اطلاعات سنندج که تنها بودم و توالت و حمام هم در خود سلول بود و در وضعیت خیلی بدی بودم بعد از یک روز با چشم بند و دست بند و پابند من را به زیر زمین که خیلی تاریک بود بردند و بازجویی ها را شروع کردند در اوایل بازجوییها از وضعیت پدرم حرف می زدند به آنها جواب دادم که پدرم به من هیچ ربطی ندارد و آنها گفتند که تو با پدرت برای ما هیچ فرقی نداری در همان روز اول که موضوع بازجویی در مورد پدرم بود من را به یک تخت بسته بودند و با شلاق به بدنم می زدند و فحش خواهر مادری می دادند و بعد از شکنجه های زیادی که دادند و من هم بی حال شدم به داخل سلول بردند و اصلا از وضعیت شب و روز خبر نداشتم و بعد از مدتی دوباره به زیر زمین بردند و موضوع اتهام های که به من زدند و تعداد بازجوهای که 4 الی 6 نفر بودند و با چشم بند بازجویی و شکنجه می کردند گفتند این افراد را تو به قتل رسانده ای اما من قبول نکردم و شکنجه را بیشتر کردند و گفتند که باید حتما قبول کنی و گرنه خانواده ات را دچار مشکل می کنی و خودت هم زیر شکنجه می میری اما باز هم قبول نکردم.
تا اینکه خواستند شکنجه های جنسی و بطور غیر انسانی استفاده کنند.یک بطری را آورده بودند و می گفتند که باید قبول کنی اگر قبول نکنی لباسهایم را از تنم در آورده بودند و می گفتند باید روی این بطری بشینی و همچنین تهدید به تجاوز جنسی می کردند و می گفتند خودت انتخاب کن یا قبول می کنی یا این آخرین راهته، من هم به ناچار قبول کردم چون نمی توانستم این نوع شکنجه ها را تحمل کنم و بشدت از ناحیۀ بیضه خونریزی و سوزش داشتم ودیگر در برابر شکنجه های بی رحمانه دوام نداشتم. حتی هیچ دکتری برای معالجۀ من نیاوردند و هنوز هم هر دوی ما مشکل داریم بعد از 18 ماه زندان و به ناچار قبول کردن اتهام ها.
دوستم لقمان مرادی که او هم 3 پروندۀ سیاسی دیگری داشت . مجبور به قبول کردن همان اتهام ها کردند با استفاده از شکنجه های بی رحمانه و غیر انسانی و تهدیدهای بیش از حد و خودشان برنامه ریزیهای همه چیز را کرده بودند که شیوۀ اعترافات را چگونه بکنیم و آن چیزی که آنها می گفتند ما باید قبول می کردیم وگرنه شکنجه های خیلی بیرحمانه ای استفاده می کردند در صفحات بازجوییها چیزی که می گفتند باید ما بدون اختیار امضاء می کردیم. هر چی می گفتند باید در وقت فیلم برداری تکرار می کردیم . می خواستند در مورد پدرم حرف بزنم و بگویم که پدرم در این ماجرا است. اما من این را نگفتم و دوباره به زیر شکنجه بردند پاهایم را باز می کردند و با لگد به بیضه هایم می زدند و بعد از اینکه تمام خواسته های خودشان را برآورده کردند و هر اتهامی که خواستند با زور شکنجه و تهدید به ما بستند و گفتند بیش از یک مدت کمی شما را در زندان نگه نمی داریم و زود بدون اینکه کسی بفهمد رضایت خانواده ها را می گیریم و آزادتون می کنیم .
ما را در سلول انفرادی اطلاعات سنندج به مدت 9 ماه نگه داشتند اما در 2 ماه اول که در سلول بودم از درد شکنجه ها نمی توانستم کارهای شخصی خود را انجام بدهم تا اینکه به مرور زمان کمی خوب شدم و هیچ اقدامی برای معالجه ام نکردند و بعد از 9 ماه که من ودوستم جدا از هم در سلول بودیم بدون تلفن و ملاقات به زندان مرکزی سنندج منتقل کردند و گفتند که در زندان هیچی نگویید و بعد از چند ماه آزاد می شوید و ما هم از ترس تهدیدها و شکنجه های وحشیانۀ جنسی سخت ترسیده بودیم و به هیچ قیمتی نمی خواستیم که دوباره در آن شرایط قرار بگیریم و ما به مدت 6 ماه در زندان مرکزی سنندج ماندیم و بعد از 6 ماه ما را خواستند و باز به اطلاعات بردند و خواستند که ما بگوییم که این کار را برای انگلیس کردیم ولی ما نگفتیم و خواستند در بارۀ شخصی بنام جلیل فتاحی که رابط اصلی ماجرا قرار داده بودند دوباره حرف بزنیم و آنها فیلم برداری کنند. چون جلیل فهمیده بود برایش توطئه چیده اند و جانش در خطر است به کشور انگلیس رفته و حالا در آنجا پناهنده شده و می گفتند می خواهیم برای دولت انگلیس دردسر درست بکنیم و به مدت یک ماه دیگر در سلول انفرادی اطلاعات سنندج ماندیم و گفتند چند ماه دیگر آزاد می شوید.
ما منتظر بودیم تا اینکه یک روز آمدند دنبال ما ،ما را با چشم بند و دست بند و پابند سوار ماشین کردند و در راه گفتند که به تهران می رویم برای دادگاهی و در جلسۀ دادگاه هیچ حرفی نزنید و کلیۀ اتهام ها را قبول کنید.
ما را مستقیم به سلولهای انفرادی اطلاعات اوین بند 209 بردند به مدت یک ماه و نیم بدون اینکه ملاقات و تلفن داشته باشیم خانواده ام در این مدت هیچ خبری از ما نداشتند ، ما هیچکدام از بازجوها را ندیدیم. ما را در تاریخ 1 دی 89 با پابند و دست بند به دادگاه انقلاب تهران شعبۀ 15 بردند و در جلسۀ دادگاه من و دوستم به هیچ عنوان نتوانستیم حرف بزنیم چون ما را بشدت مسموم کرده بودند و قاضی که صلواتی بود اصلا نمی دانست که من زانیار هستم یا لقمان چون لقمان حکم دیگری داشت به مدت 1 سال به خاطر پرونده سیاسی که قبلا داشت. قاضی صلواتی حکم را به من ابلاغ می کرد.
در جلسۀ دادگاه که امام جمعه شهر مریوان ملا مصطفی شیرزادی پدر یکی از مقتولین بود می گفت :که من از مردم می خواهم که خود را مانند این افراد به مردم بیگانه نفروشند و از قاضی می خواست من را اعدام کند ، امام جمعه اوایلی که پسرش را کشته بودند در بین تمام مردم گفته بود که این کار خود جمهوری اسلامی بوده و می خواست با این حرفهایی که در دادگاه می گفت تلافی هر چی که نسبت به دولت ایران گفته بود بکند.
بعد از دادگاه که هر اتهامی خواستند به ما زدند ما را به اطلاعات اوین بند 209 برگرداندند و اصلا بازجوها را ندیدیم و در اوین هم درد شکنجه هایی که در اطلاعات سنندج کرده بودند دوباره شروع شد و اصلا هیچ اقدامی برای معالجۀ من نکردند.بعد از یک هفته ما را به زندان رجایی شهر منتقل کردند تا اینکه در زندان رجایی شهر روزنامه ها را دیدیم و دانستیم که چه نامردیهایی در حق ما کرده اند و می خواهند ما را اعدام کنند تا جنایتهای خود را بپوشانند ولی هیچ کس در شهر خودمان مریوان باور نمی کند که ما این کار را کرده ایم حتی خانوادۀ خود مقتولین که پیش مردم گفته اند که ما هنوز باور نداریم و نخواهیم کرد که این کار را این افراد کرده اند.
و حالا که دولت ایران حکم اعدام به ما داده است هیچ راهی برای ما باقی نمانده است جز اینکه واقعیتها را برای تمام مردم دنیا بگوییم تا بی گناهی خودمان را اثبات کنیم. با وجود اینکه تمام واقعیتها را گفته ایم وزارت اطلاعات احتمالا دوباره من را به اطلاعات بازمی گرداند و دوباره شکنجه های بی رحمانه و غیر انسانی خودشان را شروع می کنند و شاید دوباره ما را مجبور به حرفهای دیگری بکنند و از تلویزیون پخش نمایند اما واقعیت این است که ما قربانی شکنجه های وحشیانه و بی رحمانۀ وزارت اطلاعات سنندج هستیم و هیچ نقشی در این اتهام هایی که به ما زده اند نداریم و حالا که وضعیت ما در شرایط سختی هست و حتی قید زندگی خودمان را زده ایم. با گفتن واقعیت برای تمامی مردم دنیا بخصوص مردم محترم شهر مریوان چند نکته ای حرف دارم:
مردم، ما بی گناه هستیم و قربانی شکنجه های بی رحمانه و غیر انسانی وزارت اطلاعات سنندج هستیم و دستی در این کار نداریم و به شدت تمام اتهام هایی که به ما زدند را تکذیب می کنیم و از تمام مردم دنیا بخصوص دبیر کل سازمان ملل ،حقوق بشر ،عفو بین الملل،کمیته ضد شکنجه و دیگر سازمانهای ذیربط تقاضای کمک داریم. وزارت اطلاعات قصد دارد تمام جنایتهایی که فرمانده لشکر سپاه پاسداران مریوان دیوا تاب که از سال 1380 تا به حال انجام داده است را به افرادی مانند ما که زندگی خود را برای دفاع از ملیت و قومیت کرد فدا کرده ایم بچسباند
و تنها گناه من این است که خانواده من سیاسی است ،از این طریق می خواهند به تمام خانواده های سیاسی ضربه بزنند و ما را زیر تهدیدها و شکنجه های وحشیانه وزارت اطلاعات سنندج مجبور به این اعتراف کردند و به شدت این اتهامات را تکذیب می کنیم و از گروها و سازمانهای حقوق بشری تقاضامندیم که با آمرین و عاملین اطلاعات سنندج که ما را قربانی شکنجه های بیرحمانۀخود کرده اند بر مبنای عدالت برخورد قانونی کنند.
زندانی سیاسی زانیار مرادی
21 دی 1389

گزارش فوق را به سازمانهای زیر ارسال گردید:
دبیر کل سازمان ملل متحد 
کمیساریای عالی حقوق بشر 
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا 
سازمان عفو بین الملل
گزارشگر ویژه اعدام وشکنجه سازمان ملل