29 feb. 2012

ایرانیان خارج از کشور هدف خشونت جمهوری اسلامی



«صدایش را که همبندانش را به خنده می‌انداخت می‌شنیدم. بعضی وقت‌ها حتی نگهبانان را نیز می‌خنداند.» این شهادت یک زندانی سیاسی سابق در مورد همبندی خود زهرا بهرامی ‌است. او می‌گوید «زهرا سرزنده بود، نسبت به سایر زندانیان مهربان و در مقابل زندانبانان جسور و مقاوم بود.»

(از مصاحبه بنیاد برومند با یک زندانی سیاسی سابق، ژانویه ۲۰۱۲)

یک سال پیش در یکی از آخرین روزهای ژانویه ۲۰۱۱، جمهوری اسلامی ایران خبر اعدام زهرا بهرامی، شهروند ایرانی-هلندی را که برای بازدید به ایران رفته بود، اعلام کرد. خانم بهرامی یکی از ایرانیان مقیم خارج کشور بود که در پی یک روند قضایی ناعادلانه مجازات شده‌اند. طی سال‌ها چندین ایرانی با ملیت دوگانه که با جامعه مدنی ایران کار کرده، موجب تسهیل تبادل نظرات شده و یا اخبار مربوط به ایران را منعکس کرده بودند، دستگیر شده‌اند. برخی به لطف فشار مداوم بین‌المللی آزاد شده‌اند. برخی دیگر اما هنوز در زندان اند یا مشغول گذراندن دوران حبس خود هستند و یا همچون سعید ملک‌پور، شهروند ایرانی-کانادایی و برنامه نویس کامپیوتر، در انتظار اعدام نشسته‌اند. پیام دولت روشن است: ارتباط مستقل برقرار کردن با ایرانیان و یا انعکاس صداهایشان مجاز نیست. و البته این پیام موثر هم واقع می‌شود.

ایرانیان مقیم خارج از کشور که بازداشت شده‌اند پیشینه و فعالیت‌های مشابهی ندارند. با این همه چه دانشگاهی باشند (نظیر رامین جهانبگلو،بازداشت از اردیبهشت تا مرداد ١٣٨٥ )، چه فعال حقوق زنان (عشا مومنی بازداشت مهرتا آبان۱۳۸۷)، چه روزنامه‌ نگار (نظیر رکسانا صابری، بازداشت از دی ماه ۱۳۸۷ تا اردیبهشت ۱۳۸۸)، چه دانشمند (همچون امید کوکبی که از دیماه ۱۳۸۹ زندانی است)، یا فعال اینترنتی و برنامه ریز کامپیوتر (نظیر حسین درخشان، آبان ۱۳۸۷ تا اردیبهشت ۱۳۸۹ و سعید ملک پور که از مهرماه ۱۳۸۷ تا کنون زندانی است)، با همگی به یکسان برخورد شده است. این دستگیر شدگان از جهان بیرون منزوی شده و مورد انواع شکنجه‌های روانی و در مواردی شکنجۀ جسمی قرار گرفته و برای اعترافات تلویزیونی تحت فشار بوده‌اند. اعترافاتی که بعداً انکار کرده‌اند. دستگیری آن‌ها عملاً به فعالیت‌هایشان خاتمه داده و ارتباطشان را با همکاران و افراد داخل ایران به حداقل رسانده است.

خانم بهرامی اندک زمانی پس از تظاهرات عاشورا در آذر ۱۳۸۸ دستگیر شد. او ابتدا به «محاربه» و «ارتباط با یک گروه سلطنت طلب» متهم شد. صدای خشمگین وی در حال گزارش خشونت خیابانی برای یک شبکه تلویزیونی خارج از کشور هنوز در یوتیوب قابل شنیدن است. هرچند بعدها، شاید به دلیل محکومیتی که در گذشته در ارتباط با مواد مخدر در هلند داشت، او را به قاچاق مواد مخدر متهم کرده و تنها بر این اساس وی را محاکمه کردند. او را که از حق تجدید نظر در حکم محروم بود به دار کشیدند و باعث حیرت وکیلش، خانواده‌اش و ظاهرا حتی مقامات هلندی که از طرف دادستانی به آن‌ها اطمینان خاطر داده شده بود، شدند. یک خاکسپاری شتابزده، که بدون حضور خانواده‌اش در شهری که توسط مقامات انتخاب شده بود انجام شد، آخرین فصل غم انگیز یک زندگی سرشار از تراژدی بود.

زهرا بهرامی به دلایل سیاسی دستگیر شد. اما محکومیت گذشته‌اش برای دولتی که تلاش می‌کند ایرانیان را از بقیه جهان منزوی کند، او را به هدفی آسان تبدیل کرد. سعید ملک پور، که به گفته خانواده‌اش در اثر شکنجه سر و فکش شکسته بود، اعترافاتی تحت فشار انجام داد و در روند قضایی مخدوش، به مرگ محکوم شده است. نقش فعال سپاه پاسداران در پرونده او و بی‌اعتنایی قاضی نسبت به درخواست دیوان عالی برای توجه به کاستی‌های تحقیقات، نشانگر آن است که دستگیری وی با انگیزه سیاسی صورت گرفته و ممکن است به موفقیت او در ارائه روش‌های فنی که ارتباط ایرانیان خارج و داخل کشور را آسان می‌کرد مربوط باشد. اما او ظاهراً به جرم این که نرم افزارش برای ساختن یک سایت پورنوگرافی، که از قضا یکی از پربیننده‌ترین سایت‌های ایران بود، مورد استفاده قرار گرفته، آسیب پذیر می‌باشد. محکومیت وی به عنوان «مفسد فی‌الارض» توسط دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفته و هرلحظه ممکن است که اعدام شود.

ارعاب ایرانیان خارج از کشور یکی از ویژگی‌های سیاست ایران تحت ریاست جمهوری احمدی نژاد بوده است. برای نظام حاکم هیچ گفتمانی که برداشت خودش از خواست ایرانیان را به چالش بکشد، قابل تحمل نیست. این حکومت هر فرد یا گروهی را، که فعالیت یا سخنش تحت کنترل و هدایت خود رژیم نباشد، ساکت می‌کند. همچنین ایرانیان مقیم خارج کشور را، که به ایران سفر کرده و با هموطنانشان ارتباط برقرار می‌کنند، مورد هدف قرار می‌دهد تا از رواج افکار و نظریاتی غیر از نظریات رسمی حکومت، جلوگیری به عمل آورد.
جامعه جهانی در گذشته کارزارهای موفقی برای آزادی تعدادی از زندانیان مقیم خارج از کشور به راه انداخته است. اما افراد سرشناس و با نفوذی که موضوع این کارزارها بوده‌اند از نوادرند. سعید ملک پور و زهرا بهرامی نه مشهورند و نه متنفذ. جامعه جهانی با اعلام اینکه فریب اعترافات اجباری تلویزیونی را نمی‌خورد، می‌تواند مؤثر واقع شود. برای این منظور می‌بایست روایت رژیم از واقعیات را همواره به چالش کشد و خواهان آزادی قربانیان این سیستم قضایی شود که حداقل تضمین‌های آیین دادرسی را به سخره می‌گیردرویا برومند/مدیر اجرایی بنیاد عبدالرحمن برومند

متن انگلیسی این خبرنامه در مجله هافینگتن پست منتشر شده است
منبع:بنیاد برومند

Inga kommentarer: