رادیو فردا:
نازنين خسروانی، روزنامه نگار برای اجرای حکم شش سال حبس تعزيری خود به زندان اوين رفت. نازنين خسروانی که ابتدا در آبان سال ۸۹ بازداشت شد و بيش از سه ماه را در بازداشت به سر برد، از طرف دادگاه انقلاب اسلامی به اتهام «اجتماع و تبانی جهت اقدام عليه امنيت ملی و تبليغ عليه نظام» مجرم شناخته شدهاست.
او که پيش از اين در روزنامههای اصلاح طلبی چون نوروز، بهار و سرمايه قلم میزد، مدتها بود که دست از روزنامهنگاری کشيده بود.
مادر نازنين خسروانی در گفت و گو با راديو فردا میگويد مسوولان از او خواسته بودند که عفونامهای را امضا کند تا به زندان برنگردد، اما دخترش از امضای آن سرباز زده است:
اعظم افشاريان: به وکيل شان اعلام شده بود که حکم اش عينا در دادگاه تجديد نظر تاييد شده است. روز بيست و ششم بهمن ماه يک برگه اخطاريه ضبط وثيقه در پارکينگ خانه ما پيدا شد بی آنکه پيش از آن احضاريه ای برای دخترم ارسال شده باشد. از آن جايی که وثيقه گذار من بودم، روز شنبه همان هفته مراجعه کردم و پرسيدم که يک چنين برگه ای برای من آمده است.
به من گفتند که بگو دخترت بيايد. من پرسيدم ولی احضاريه به دست ما نرسيده است. گفتند که چرا. حتما احضاريه آمده و به هر حال به دست شما نرسيده شايد افتاده و به دست تان نرسيده است.
همان هفته روز يکشنبه نازنين چمدانش را هم جمع کرده بود و رفت. اما گفتند که برو، فردا برگرد. دو سه روز به همين ترتيب رفت و برگشت، يک روز گفتند که قاضی دادسرا نيست، روز ديگر قاضی او را ديده و گفت که يک برگه عفونامه امضا کن، بنويس که اشتباه کرده ای تا بتوانی آزاد باشی. اما نازنين گفت که من کاری نکرده ام و به همين دليل هم هيچ برگه ای را امضا نمی کنم.
با اين شرايط گفتند که برو و هفته بعد برگرد. امروز يک هفته بعد از آن روز است که صبح امروز از دادسرای اوين به نازنين زنگ زدند . با همديگر به آنجا رفتيم. باز هم با او صحبت کردند که برگه درخواست عفو را امضا کند، ولی باز هم نازنين نپذيرفت و برای همين هم گفتند که بايد بمانيد.
خانم افشاريان دقيقا در اين عفونامه چه مواردی ذکر شده که نازنين از امضای آن سرباز زده است؟
متاسفانه من آن عفونامه را نخواندم. عفونامه را به خودش داده بودند ولی در هر صورت نازنين نپذيرفت که آن را امضا کند. يعنی حتی در آن لحظه ای که جلوی درب دادسرا با من خداحافظی می کرد، من او را در آغوش گرفته بودم و می بوسيدمش، خانمی که ریيس دفتر داديار دادسرای اوين بود به من گفت که اگر اين برگه را امضا کند که در پرونده اش اين برگه وجود داشته باشد، ما می توانيم اجازه بدهيم که بيرون از زندان بماند، ولی اگر امضا نکند بايد به زندان برود. ولی نازنين گفت که نه، من اين برگه را امضا نمی کنم. و در نهايت او را چمدان به دست بردند.
قبل از بازداشت مدتها بود که ديگر دختر شما کار روزنامه نگاری نمی کرد، اما بعد از آزادی موقت و در اين مدت به چه کاری مشغول بود؟
کار روزنامه نگاری نمی کرد.اصلا در اين مدت کار نمی کرد.
و آيا آمادگی احضار مجدد و شروع حکم اش را داشت؟
در دادگاه تجديد نظر به وکيل اش اعلام شده بود که حکم اش عينا تاييد شده است و در هر صورت همه ما می دانيم که وقتی حکمی تاييد می شود، بايد فرد متهم برود و دوران حکم اش را بگذراند ديگر.
نازنين وقتی به زندان رفت اوضاع روحی اش چطور بود؟
روحيه اش خيلی خوب بود. در آن شرايطی که من ناراحت بودم و گريه می کردم، کارکنان دادسرا به من می گفتند اين خانم که خودش تا اين حد روحيه اش خوب است، شما ديگر گريه نکن که روحيه اش را به هم بريزی. چرا که خودش خيلی روحيه خوبی داشت.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar