مدت هاست وقتي واژه هاي سه، هزار، ميليارد و تومان در کنار هم قرار ميگيرند، ناخودآگاه ترکيبي جادويي صورت ميپذيرد و ياد و خاطره آن سه هزار ميليارد معروف () را براي ما زنده ميکند. سه هزار ميليارد توماني که همه ما روزها، فقط با تکرار آن در اين سايت و آن سايت و اين روزنامه و آن روزنامه و... مواجه بوديم و ساعت ها ذهن مان را به آن مشغول ساختيم و در آخر هم نفهميديم چه کسي برد، کي برد و اصلاً چگونه برد؟ بگذريم.روز گذشته تيتر خبري در يکي از خبرگزاري ها و به نقل از يکي از مسئولين عزيزمان(به دليل همان واژه هاي کليدي:سه،هزار و ميليارد) نظرم را جلب کرد، با مکثي کوتاه و با يک جفت کليک بي رمق خبر را باز کردم.اين سه واژه اين بار برخلاف دفعات پيشين، به آن حرکت ورزشي و تاريخي دوستان مختلس مربوط نميشد. همين موضوع انگيزه اي شد براي نوشتن اين چند سطر.سه واژه کليدي معروف به نقل از سخنگوي كميسيون بهداشت و درمان مجلس و در جمله "سه هزار ميليارد تومان يارانه بخش درمان پرداخت نشده است" اين بار اما به گونه اي ديگر خودنمايي ميکرد؛ خودنمايي سرشار از تاسف. تاسف از اين باب که اين واژه ها اين بار قرار بوده براي كمك به بخش بيمارهاي سختدرمان و بيماران سرطاني اختصاص يابد و بدتر آن که اين واژه ها سال گذشته در لايحه بودجه سال 90 در کنار يکديگر قرار گرفتند تا به کمک اين بيماران صعب العلاج بشتابند اما با گذشت بيش از 7 ماه از سال 90 هنوز... راستي ميدانستيد بر اساس آمارهاي رسمي بسياري از بيماران مبتلا به بيمارهاي سخت(بيش از 70 درصد)،از اقشار آسيب پذير جامعهاند. تاخير 7 ماهه در پرداخت اين يارانه سه هزار ميليارد توماني،بي ثباتي در بازار دارو،نايابي و کم يابي برخي از دارو ها،افزايش بي رحمانه قيمت دارو و هزار و يک مساله ديگر که اين روزها پيش پاي اقشار آسيب پذير و ضعيف جامعه است چه سرنوشتي را ميتواند براي آنها رقم بزند؟! آيا آنها از عهده درمان خود بر ميآيند؟ و يا اين که