به نظر من وقتی فساد در یک حکومت بالا میرود و از حد میگذرد دیگر نمیتوان آن را به سادگی کنترل کرد و روز به روز آن فساد گسترش پیدا کرده و پا فراتر از مرزها گذاشته و تا جایی پیش میرود که خود سبب نابودی خود میشود. چرا که مطرود میشود چرا که تنها میماند چرا که خود میداند دیگر در بین دیگران جایی ندارد و فقط دست و پای بیهوده میزند ، مثل غریقی که در باتلاق فرو رفته است و هر چه بیشتر تلاش میکند بیشتر فرو میرود و برای نجات خویش مجبور است دست بسمت ساقههای خشکیده و شکننده دراز کند . به وضوح مشخص شده و میبینیم که چگونه طمع قدرت حکومت و یا انسانی را اینگونه به زوال و نیستی و بی آبروی میکشاند.باشد که یاد بگیریم و یاد دهیم و فراموش نکنیم تا فردایی بهتر و ایرانی آباد داشته باشیم.