این روزها نه تنها روحانی در مشکل خود ساخته "سبد کالا" گرفتار شده، که برف و سرما هم گریبان گیر او شده تا بیش از پیش هویدا شود که جمهوری اسلامی در این ۳۵ سال هیچ کار زیربنایی در هیچ زمینه ای انجام نداده است. نه آمار درستی از افراد کم بضاعت وجود دارد که بتوان از آنها همزمان با حذف یارانه ها حمایت کرد، نه سیستم شهری درستی پایه ریزی شده که بتوان با حوادث طبیعی مقابله کرد و به داد مردم گرفتار رسید.
اما به نظر میرسد مهمترین مشکل دولت گرفتاری های مردم نیست، بلکه توافق ژنو و فشار تندروهاست، تا آنجا که دست به دامان دانشگاهیان شده تا به این طریق شاید بتواند اندکی از فشار تندروها بکاهد. حالا روحانی با درسی که از دوران محمد خاتمی و حتی احمدی نژاد گرفته، میداند که باید حمله کند. دراین حمله ها هم گویا نیاز به جانفشانی اهل علم دارد.
چه بسیار معلم، استاد، و دانشجو که یا در اوین و رجایی شهر در بندند، یا همچون محمد ملکی تحت فشار و ارعاب هر روزه. جناب روحانی، چه کسی پاسخگوی زخم هایی است که بر پیکر قشر فرهیخته کشور خورده است؟ در کدام فضای باز سیاسی از دانشگاهیان انتظار نقد و اظهار نظر دارید؟ آیا آنها میتوانند در هر زمینه اظهار نظر کنند یا فقط اجازه دارند از شما حمایت کنند؟
به قول جعفر پناهی گویا که با یک پوپولیست جدید سروکار داریم، این بار با لبخند و ژست مدبرانه که اتفاقا قشر فرهیخته را هدف گرفته از سینماگر تا دانشگاهی.
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar