برای اینکه بدانیم یک انسان روشنفکر است یا نه، از او بپرسید که آیا قبول دارد دستور قران مبنی بر کتک زدن زنان و برده داری، عملی زشت است یا نه!
سالها خفقان و عدم وجود فضای نقد منصفانه، باعث شده که برخی از کلمات، در پرده ای از ایهام قرار گیرند، یکی از این کلمات، عنوان روشفنکر است.به هر حال کلمات روشن و فکر، بار مثبتی دارد، و مخالفنین روشفنکری، براحتی نمی توانستند به لجن مالی آن بپردازند.
د ر این سی ساله، رژیم ایران سعی کرده که روشنفکران و هنرمندان جامعه را لجن مال کنند و آنها را خائن به کشور و مزودر بیگانه بدانند و بعد سعی کرده است که با معرفی کردن دیندارانی که دغدغه آزادی و دمکراسی ندارند، به عنوان روشنفکر دینی خلا وجود روشنفکران را پر کنند. (شاید اوج این رفتار را در برنامه هویت دهه هفتاد بتوان دید)
شاید برای درک چنین رفتاری، باید برخورد برخی از دینداران با قران را بررسی کرد، مثلا در قرآن به صراحت دستور به کتک زدن زنان داده می شود، خنده دار است که گروهی سعی به توجیه چنین عمل غیر انسانی می پردازند و بعد مدعی روشنفکری می شوند.
تعریف روشنفکری، بسیار ساده است و نمی توان با این مفهوم بازی کرد. خود کلمه (روشنفکر) موید معنا و رسالت روشنفکر است.
روشنفکر کسی است که دغدغه آینده جامعه را دارد و منتقدی است که کار او مبارزه با خرافات است، این خط قرمز یک روشنفکر است. نمی توان یک فرد جامعه را روشنفکر نامید، در حالی که آن شخص مثلا از قوانین وحشیانه ای چون کتک زدن زنان و یا برده داری دفاع می کند و از همه مهمتر، سعی در توجیه این خرافات و عقاید غلط نیز دارد.
نمی توان اشخاصی چون شریعتی، سروش یا بازرگان را روشنفکر نامید، این اشخاص آنقدر غرق جهالت خود هستند که نمی توانند ببینند در قرآن دستور به کتک زدن زنان یا برده داری داده شده است، نه تنها چشم خود را بر این وحشی گری می بندند، بلکه در صدد توجیه این خرافه ها نیز بر می آیند.
خنده دار است که چنین اشخاصی را روشنفکر بنامیم، این اشخاص خود تاریکفکر هستند.
آرامش دوستدار چه زیبا نوشته است:
" ... مرد در اسلام بر طبق قراردادی که حق فسخ یکجانبهاش پیوسته از آنِ اوست، مالک زن میشود و تا وقتی که بخواهد مالک او میماند، بویژه مالک واژَن و زهدان زن. نخست و پیش از هر چیز باید کمر ارزشهای حقوقی، اخلاقی، اجتماعی و فردی اسلام را، سربهسر و از هر نوع مقولهای چنان شکست که دیگر نتواند از جایش برخیزد. در غیر اینصورت آنچه دربارهی استیفای حقوق زن بگوییم و بکنیم دروغ و ترفند است یا سادهدلی و سادهبینی."
gomnamian
سالها خفقان و عدم وجود فضای نقد منصفانه، باعث شده که برخی از کلمات، در پرده ای از ایهام قرار گیرند، یکی از این کلمات، عنوان روشفنکر است.به هر حال کلمات روشن و فکر، بار مثبتی دارد، و مخالفنین روشفنکری، براحتی نمی توانستند به لجن مالی آن بپردازند.
د ر این سی ساله، رژیم ایران سعی کرده که روشنفکران و هنرمندان جامعه را لجن مال کنند و آنها را خائن به کشور و مزودر بیگانه بدانند و بعد سعی کرده است که با معرفی کردن دیندارانی که دغدغه آزادی و دمکراسی ندارند، به عنوان روشنفکر دینی خلا وجود روشنفکران را پر کنند. (شاید اوج این رفتار را در برنامه هویت دهه هفتاد بتوان دید)
شاید برای درک چنین رفتاری، باید برخورد برخی از دینداران با قران را بررسی کرد، مثلا در قرآن به صراحت دستور به کتک زدن زنان داده می شود، خنده دار است که گروهی سعی به توجیه چنین عمل غیر انسانی می پردازند و بعد مدعی روشنفکری می شوند.
تعریف روشنفکری، بسیار ساده است و نمی توان با این مفهوم بازی کرد. خود کلمه (روشنفکر) موید معنا و رسالت روشنفکر است.
روشنفکر کسی است که دغدغه آینده جامعه را دارد و منتقدی است که کار او مبارزه با خرافات است، این خط قرمز یک روشنفکر است. نمی توان یک فرد جامعه را روشنفکر نامید، در حالی که آن شخص مثلا از قوانین وحشیانه ای چون کتک زدن زنان و یا برده داری دفاع می کند و از همه مهمتر، سعی در توجیه این خرافات و عقاید غلط نیز دارد.
نمی توان اشخاصی چون شریعتی، سروش یا بازرگان را روشنفکر نامید، این اشخاص آنقدر غرق جهالت خود هستند که نمی توانند ببینند در قرآن دستور به کتک زدن زنان یا برده داری داده شده است، نه تنها چشم خود را بر این وحشی گری می بندند، بلکه در صدد توجیه این خرافه ها نیز بر می آیند.
خنده دار است که چنین اشخاصی را روشنفکر بنامیم، این اشخاص خود تاریکفکر هستند.
آرامش دوستدار چه زیبا نوشته است:
" ... مرد در اسلام بر طبق قراردادی که حق فسخ یکجانبهاش پیوسته از آنِ اوست، مالک زن میشود و تا وقتی که بخواهد مالک او میماند، بویژه مالک واژَن و زهدان زن. نخست و پیش از هر چیز باید کمر ارزشهای حقوقی، اخلاقی، اجتماعی و فردی اسلام را، سربهسر و از هر نوع مقولهای چنان شکست که دیگر نتواند از جایش برخیزد. در غیر اینصورت آنچه دربارهی استیفای حقوق زن بگوییم و بکنیم دروغ و ترفند است یا سادهدلی و سادهبینی."
gomnamian