اینک که در آستانه سالگرد 120هزار گل سرخی که در تاریخ ایران جاودانه شدند هستیم!
آنگاه که سایه سرد و سهمگین سرکوب بر فراز آسمان کشور گسترده بود، شما بودید که تا آخرین لحظه در صحنه باقی ماندید. هزاران درود و سلام بر شما - و یادتان گرامی باد.
بسیاری از زندانیان سیاسی و عقیدتی که در زندانهای ایران بهسر میبرند، یا زندانیان پیش از سالهای اعدامشدگان هستند و یا نسبت فامیلی با اعدامشدگان و زندانیان دهه شصت دارند. میبینیم که این رژیم همچنان و بیوقفه به سرکوب و زندان و شکنجه و اعدام مخالفان خود مشغول بوده و هست. دستگاه حاکمیت اسلامی بدون تاثیرپذیری از اختلالات و قطعنامههای صادر شده در رابطه با نقض حقوقبشر در روند این 38سال در چندین نوبت در کشتارجمعی روی اسلاف خود را سفید کرده است.
بزرگترین کشتار در دهه شصت بود که به بهانه حفظ جنگ توانست در یورشی دهساله که نقطه اوج آن در مرداد67 بود، به قلع و قمع معترضان خود بپردازد.
در فصل پائیز برگهای درختان شروع به ریزش میکند و خزان پائیز و زمستان خوشحال از کرده خود که درختان را بیشاخ و برگ کردهاند، ولی غافل از اینکه در بهار دوباره برگ درختان جوانه میزند و درختان دوباره سرسبز میشوند، سرسبزتر از گذشته. و این بود که ایران شاهد رویش جوانهها در سال88 شد.
زمانی که مردم بهخاطر عمیقشدن شکاف جناحها پس از چندین سال توانستند فریادهای فروخورده خود را به خیابانها و پشتبامها ببرند و خواستار آزادی شوند، چندین سال پس از انقلاب بهرغم تمامی شکافهایی که در داخل رژیم بهوجود آمد، دستگاه سرکوب باز هم همان کاری را کرد که چندین سال پیش کرده بود. در خیابانهای ایران جوانان ما را به نام دفاع از اسلام و نظام مقدس اسلام به خاک و خون کشید. اگر اسلام این است، پس جاهلیت چیست؟ ارتجاع چیست؟
ولی این بار که هدف حاکمیت اسلامی بیشتر ارعاب مخالفان بود، در وحشیگری و شکنجههای قرونوسطایی گوی سبقت از تمامی اسلاف خود درربود.
اگر خبر کشتارهای دهه شصت بهویژه کشتار جمعی سال67 به گوش جهانیان رسید و بسیاری از سازمانهای مدافع حقوقبشر و کشورهای مدافع دموکراسی خود را نشنیدن زدند، این بار به واسطه فریادهای مردم و خبررسانیهای مردمی و فشار افکار عمومی و نیروهای مدافع آزادی در اقصی نقاط ایران و جهان هیچ قدرتی قادر نبود فریادهای مردم را نادیده بگیرد حتی از عناصر خود حاکمیت اسلامی.
آن فریادها با فریادهای دهه شصت هیچ تفاوتی نداشت، همه خواستار آزادی و عدالت بودند. اما بهرغم تمامی فریادهای آزادیخواهی و فشار ماشین سرکوب، نظام همان کاری را در بامداد سهشنبه 12مرداد1395 کرد که در دهه شصت و مرداد67 و سال88 کرده بود.
آیا این خرافات، سوءاستفاده ارتجاعی از اسلام نیست؟ این رژیم برای کسب قدرت و حفظ آن هر گونه رابطه بین اخلاق و سیاست را از بین میبرد.
دجالیت ریشه در فرعونیت دارد و هیچ ربطی به اسلام و مذهب تشیع ندارد. به نام اسلام و سیرت محمد از هیچ جنایتی فروگذار نیستند.
بنابراین میبینیم که نظام اسلامی و ماشین سرکوبش در مقابل تمامی ما ایستاده و صدای هر معترض را در نطفه خفه میکند.
در کشوری که به نام اسلام و شریعت علی جنایاتی شده که هرگز نظیرش در رژیم منحوس نشده است.
اسلام و سیرت محمدی را نردبان قدرت خود کردهاند.
به مدت 38سال است که با استفاده از برچسبزنیهایی به هر مذهب و حزب و گروهی میخواهند اعمال و رفتار خود را توجیه کنند و صحه بر آنها بگذارند.
میبینیم که این اقدام وحشیانه در دولت بهاصطلاح تدبیر و امید انجام گرفته است. پس شماهایی که همچنان به این حاکمیت اسلامی بنیادگرا امیدوار هستید، بدانید که با رایدادنهای خود بدون اینکه خود واقف باشید، به آنچه میکنید دستانتان در قطرهقطره خونهایی که در این کشور ریخته میشود و جنایتهایی که به نام اسلام و آزادی انجام میگیرد آغشته است.
این رژیم در تمامیتش نه امیدی به آن هست و نه اصلاحپذیر میباشد و نه رفرم.
ما، تعدادی از زنان زندانی سیاسی، این حرکت وحشیانه را محکوم میکنیم و از نهادهای بینالمللی و مردم آزاده و آزادیطلب دعوت میکنیم برای همدردی و همدلی با بازماندگان این اعدامشدگان خواستار:
پیگیری و محاکمه مسببین این کشتار باشید.
دریافت کیفرخواست اعدامشدگان
متوقفکردن هر گونه محرومیت و محدودیت برای آزادی بیان در ایران
روحشان شاد و یادشان گرامی باد
جمعی از زنان زندانی سیاسی
مرداد 1395
Inga kommentarer:
Skicka en kommentar