21 apr. 2014

فاجعه اوین و فرصت برای تغییر یک ساختار بیمار



تکذیب همیشه اولین حربه عاملان و امران جنایات در جمهوری اسلامی بوده و هست. اما وحشیگری هفته گذشته سربازان ولایت آنقدر فجیع بود و تشت  رسوایی آنچنان به زمین افتاد که جز رییس زندان اوین و رییس سازمان زندان ها کسی نمیتوانست با این وقاحت کل ماجرا را انکار کند. تا آنجا که حتی وزیر اطلاعات هم مجبور شد وجود درگیری را تایید کند. اما تمامی تکذیب هایی که در این مورد و موارد دیگر صورت گرفته و میگیرد نشان از ترس پنهان حکومت از افکار عمومی و واکنش مردم دارد و تاییدیست بر قدرت مردم در کنترل حکومت ها.

گذشته از ظلمی که بر زندانیان سیاسی رفته است و میرود، این ما مردم هستیم که میتوانیم از کل این ماجرا برای خود فرصت بسازیم و حکومت را وادار به جوابگویی و عقب نشینی نماییم. آنها باید بدانند که سالهای دهه های ۶۰ و ۷۰ به پایان رسیده است، و هیچ مقامی نمیتواند به دور از چشم مردم فرزندان این سرزمین را به خاک و خون بکشد. وقت ان رسیده است که چنین رفتارهای غیر انسانی برای همیشه از زندان ها و بازداشتگاه های ایران رخت بربندد، و حقوق انسانی تمامی زندانیان از سیاسی و عقیدتی تا مجرمین خطرناک حفظ شود. وقت ان رسیده است که این خواست را به یک مطالبه عمومی در تمامی سطوح جامعه تبدیل کنیم. چرا که آنجا که ما با هم بخواهیم حکومت ناگزیر به عقب نشینی است.

 حوادثی مانند کهریزک ۸۸ و اوین بند۳۵۰ دیگر هرگز نباید تکرار شوند. دیگر جوانانی مانند زهرا کاظمی و ستار بهشتی نباید زیر شکنجه و در زندان های ایران بمیرند. دیگر هیچ زندانی نباید بخاطر حقوق اولیه خود در اعتصاب غذا سلامت و جانش به خطر بیفتد. این  همه نیازمند عزم عمومی در جامعه است و در تکرار این حوادث تک تک افراد جامعه مسول هستند، اگر این مطالبه را از حکومت نداشته باشند و بر ان پافشاری نکنند. 





18 apr. 2014

یک کلمه





با هجوم خبرهای بد از بند ۳۵۰ زندان اوین، پر میشوم از تمام حسهایی که میتواند انسانی را به انسانیت خود بدبین کند. پر میشوم از خشم، از نفرت، از انتقام، و مشکوک میشوم به خودم، به آزادی، به تلاش، به با هم بودن و با هم ایستادن. امروز به این میاندیشم که حاصل صد سال مبارزه ما برای آزادی و برای قانون در کجای این مسیر پر پیچ و خم به خاک افتاده است. شاید همان ابتدای راه، شاید همان روز که مستشارالدوله رساله " یک کلمه " را مینوشت (۱۲۴۹ شمسی ۳۷ سال پیش از اعلان مشروطیت )...


هرچه بود ان یک کلمه هرگز برای ما درست تفسیر نشد، و هیچ انقلابی نتوانست ان یک کلمه را، قانون را، بر این سرزمین حاکم کند. و امروز در این قرن، همچنان بی قانونی در بدترین شکل خود از صدر تا ذیل حکومت را در بر گرفته، و همین قانون واپس زده و عقب مانده هم رعایت نمیشود. چرا که اصولا آخوند جماعت با قانون میانه ای ندارد، از سلفشان شیخ فضل الله نوری که مخالف سرسخت مشروطیت و حکومت قانون بود تا روح الله خمینی و علی خامنه ای.

شاید هم باز باید برگردیم به همین مستشار الدوله و آن روشنفکرانی که بعدتر آمدند و قانون را به یک مشت احادیث و آیات تقلیل دادند و از ان کاریکاتوری ساختند باب میل روحانیون. هر چه بود و هر چه شد حاصل اینکه اینها حتی به همان قانون نیم بند و به همان اسلام هم پایبند نیستند. جنایاتی که در زندان ها نسبت به بهترین و دلسوزترین فرزندان این آب و خاک کردند و میکنند گواهی است بر این مدعا. 

سکوت و بیتفاوتی ما نیز تاییدی است بر تمام این بی قانونی ها و ظلم ها، ای کاش این بار سکوت نکنیم و کمترین هایی که از دستمان بر میاید در حمایت از زندانیان و محکوم کردن حرکت دیروز زندانبانان و به خاک و خون کشیدن عزیزانمان انجام دهیم، اعتراض کنیم حتی اگر فقط در فضای مجازی باشد. این سکوت باید شکسته شود.

7 apr. 2014

بازدید سلطنتی از نیوزلند






دم خروس بیرون زد



خبرگزاری آپا متعلق به جمهوری آذربایجان در یک مصاحبه با ولی کوچوک ژنرال بازنشسته ارتش ترکیه و رئیس سابق سازمان مخوف ژیتم از تلاش های غرب برای تجزیه آذربایجان از ایران خبر داد. در بخشی از این مصاحبه ولی کوچوک میگوید:

«غرب برای ایجاد ناامنی و اغتشاش در ایران، تجزیه آذربایجان از ایران و تشکیل یک کشور مستقل در آن منطقه از من کمک خواست. این اظهارات ژنرال بازنشسته ارتش ترکیه در مصاحبه اختصاصی با خبرنگار آپا در ترکیه است. ژنرال گفت من با این پیشنهاد غربی ها مخالفت کردم، زیرا هنوز برای عملیاتی کردن این ایده زود بود. غرب این پروژه را جهت یاری به ترک های آذربایجان ایران انجام نمی داد بلکه ناامنی در خاورمیانه و حاکمیت استعماری بر این منطقه هدف اصلی بود. ولی کوچوک ادامه داد اگر 300 میلیون ترک متحد شوند نقشه جهان تغییر خواهد کرد. »

ولی کوچوک در سال 2008 در چراچوب پرونده موسوم به ارگنه کن که در آن شبکه ای از مخالفین لائیک حزب عدالت و توسعه بازداشت شده بودند دستگیر و روانه زندان شد. ارگنه شبکه ای از نیروهای ملی گرا و لائیک بود که گفته می شود بقایای شبکه گلادیوی جنگ سرد بودند.

پی نوشت : این اظهارات ولی کوچوک تاییدیست بر ماهیت وابسته جریانهای قوم گرا و اینکه دقیقا چه کسانی از اختلافات قومی نفع میبرند. به نظر میرسد که تقویت اختلافات قومی و فرقه ای در ایران و کل خاور میانه استراتژی غرب پس از جنگ سرد است. بهار عربی، جنگ سوریه، و حتی بحران اوکراین نیز در این دایره جای میگیرند، هرچند که در اوکراین غرب دچار اشتباهات استراتژیک فاحشی شد. در این بین کم سوادی سیاسی و بی اطلاعی تاریخی اصلی ترین سلاح برای دامن زدن به مسائل قومی و ایجاد شکاف بین مردمان یک ملت است، چنانچه میبینیم که بسیاری از ادعاهای گروه های نفرت پراکن بیشتر به کمدی و مضحکه میماند و عده ای هم بدون ذره ای تامل و بررسی آنها را تکرار میکنند. 




4 apr. 2014

روسیاهی برای دو طرف


به نظر میرسد که این بار خبر درست است، مرزبانان آزاد شدند. آزادی شان خجسته باد، و شادباش به مردم ایران که سرانجام پیگیری و حساسیت شان نسبت به این سربازان به نتیجه رسید.

بدون شک این ماجرا پشت پرده های زیادی داشته است که ما از ان بیخبریم. اما روسیاهی ماند برای تروریست های جیش العدل که ملتی را داغدار کردند و کودکی را برای همیشه در حسرت دیدن پدر گذاشتند. روسیاهی ماند برای مقامات پرمدعای ایران که حتی قادر به حفاظت از مرزبانان خود نیستند اما برای جنگ با قویترین ارتش های جهان خط و نشان میکشند. روسیاهی ماند برای جمهوری اسلامی که برای نجات آنان تلاش درخوری تا آنجا که ما میدانیم نکرد. 


تنها نکته خوب این ماجرا این است که یکبار دیگر دیدیم که تا چه اندازه افکار عمومی میتواند برای همه طرفهای درگیر مهم باشد و البته تاثیرگزار. افکار عمومی که حالا پوشالی بودن اقتدار و قدرت جمهوری اسلامی بیش از پیش برایش عیان شد، و تروریست هایی که دیگر نمیتوانند پشت مظلوم نمایی های خود پنهان شوند و از حقوق اهل سنت یا قوم بلوچ دم بزنند.


3 apr. 2014

اعلام اتحاد گروه های مختلف سیاسی در گردهمایی ۲۰ بهمن ۱۳۹۲ (استکهلم)




۳۵ سال است که وطن در اسارت حکومتی است که بر پایه دروغ بنا شده و به پشتوانه زندان و شکنجه و کشتار هنوز پابرجاست.اما امروز وحشت و درد رژیم و مزدورانش از جوانان میهن‌پرست و مبارزان راه آزادیست.چرا که دیر یا زود بنیان این حکومت سراسر فساد را بر خواهند چید و مردم ایران نیز در سایه‌ اتحاد و آگاهی‌ حکومتی در خور ایران و ایرانی‌ انتخاب خواهند کرد. ما نیز بکوشیم تا عزت و افتخار را به ایران و ایرانی‌ باز گردانیم . همرزمان راه آزادی و افتخار بس دشوار است و تنها در کنار هم میتونیم به آن دست پیدا کنیم. پس تا آن روز و با یک هدف برای براندازی حکومت آخوندی فقط اتحاد اتحاد و اتحاد

1 apr. 2014

آخرین وضعیت کشیش سعید عابدینی در بیمارستان


کشیش ایرانی-آمریکایی سعید عابدینی ،همچنان در یک اتاق از بیمارستان بصورت زندانی بستری میباشد،یکی از اعضای خانواده سعید عابدینی گزارش داده است که وی مورد معاینه پزشک قرار گرفت اما چیزی که مشخص هست این است که ای کشیش ایرانی-آمریکایی هنوز از آسیب های جسمی که در زندان به وی وارد شده است رنج میبرد.

به گزارش «خبرگزاری صدای مسیحیان ایران» هنوز مشخص نیست که سعید عابدینی چه مدت در بیمارستان باقی خواهد ماند،یکی از اعضای خانواده وی که در آخر هفته گذشته موفق به ملاقات با وی شده بود اعلام کرد،مدتی که وی در بیمارستان بستری بوده بهبود قابل توجهی پیدا کرده است ،در صورتی که چنین امکانی درزندان برای وی وجود نداشته است.

به گفته خانواده اش،وی غذا و داروهای لازم را دریافت میکند ولی چیزی که از همه مهم تر است،این است که سعید عابدینی احتیاج به عمل جراحی برای بدست آوردن بهبودی کامل دارد و هنوز هم مانند گذشته هیچ اقدامی در این زمینه صورت نگرفته است.

سعید عابدینی بر اثر شکنجه ها و کتک هایی که در اتاق های بازجویی متحمل شده دچار خونریزی داخلی شده و باید تحت عمل جراحی قرار گیرد اما تاکنون تنها قرص های مسکن برای کاهش درد در اختیار او قرار داده اند و درمانی صورت نگرفته است.

وی در جریان سفر برای بازدید از خانواده و پیگیری تاسیس یک پرورشگاه به ایران داشته است، از ۵ مهر ماه ۱۳۹۱ در زندان اوین در حبس بوده است ،که پس آن به زندان رجایی شهر کرج منتقل گردید.

پس از بازداشت همسر وی در این باره گفته بود :سعید زمانی که در ایران بسر می بُرد با ایمان و گرویدن به مسیحیت از منظر جمهوری اسلامی خود تبدیل به یک مجرم شد.دادگاه اتهام این نوکیش مسیحی را تشکیل کلیساهای خانگی به قصد برهم زدن امنیت کشور و تبانی جهت ارتکاب جرم عنوان کرد.

شرمساری از ان ماست





هر بار که تصویری از گوهر عشقی میبینم با عکسی از جگر گوشه اش در دست، قلبم آتش میگیرد. آتش میگیرم از ستمی که بر او و بر ستار رفت و میرود. و هر بار وجودم سرشار میشود از حس احترام و تواضع نسبت به قدرت و صلابت زنی که یک تنه استبداد را به سخره گرفته است و حکومت مردان بی شرافت و پرمدعا را مقهور خود ساخته است. زنی که سکوت نمیکند، حق را فریاد میزند، و برای حق ایستادگی میکند. زنی که تمام کلیشه های مردی و مردانگی را به چالش کشیده است. زنی که زندگی را طلب میکند برای تمامی فرزندان این خاک،و حتی مادری میکند برای سربازان اسیری که رجال سیاسی آنها را مرده میدانند.

یا هر بار که نسرین ستوده را میبینم که چه زنانه از حق مردان دربند این خاک برای آزادی دفاع میکند ، و به یاد میاورم آنچه را که بر او و همسر و فرزندانش گذشت، تمام مفاهیمی که برای مبارزه و حق طلبی میشناسم رنگ میبازند. نسرین، زنی که سعادت و آزادی را نه فقط برای فردای فرزندان خود که برای تمامی فرزندان این خاک میخواهد. زنی که وجودش با ترس و سکوت میانه ای ندارد و ظلم را هرجا که باشد فریاد میزند.

این زنان برکت و مایه مباهات این سرزمین هستند و شرمساری ازان ماست که سکوت میکنیم تا استبداد حتی به پستوی خانه هایمان نفوذ کند، سکوت میکنیم که به ما بگویند چه بپوشیم، چه ببینیم، چه بنوشیم ، و .... . شرمساری از ان ماست که سکوت میکنیم تا فرزندان این خاک، یکی از حسرت و محرومیت فریفته تروریست ها شود،و یکی از بیکفایتی سپاهیان پر مدعا اسیر همان تروریست ها . شرمساری از ان ماست که سکوت میکنیم تا روزبه روز حلقه فقر بر گردنمان تنگتر شود تا استبداد به بلند پروازیهای هسته ای خود برسد. شرمساری از ان ماست ...