29 feb. 2012

ایرانیان خارج از کشور هدف خشونت جمهوری اسلامی



«صدایش را که همبندانش را به خنده می‌انداخت می‌شنیدم. بعضی وقت‌ها حتی نگهبانان را نیز می‌خنداند.» این شهادت یک زندانی سیاسی سابق در مورد همبندی خود زهرا بهرامی ‌است. او می‌گوید «زهرا سرزنده بود، نسبت به سایر زندانیان مهربان و در مقابل زندانبانان جسور و مقاوم بود.»

(از مصاحبه بنیاد برومند با یک زندانی سیاسی سابق، ژانویه ۲۰۱۲)

یک سال پیش در یکی از آخرین روزهای ژانویه ۲۰۱۱، جمهوری اسلامی ایران خبر اعدام زهرا بهرامی، شهروند ایرانی-هلندی را که برای بازدید به ایران رفته بود، اعلام کرد. خانم بهرامی یکی از ایرانیان مقیم خارج کشور بود که در پی یک روند قضایی ناعادلانه مجازات شده‌اند. طی سال‌ها چندین ایرانی با ملیت دوگانه که با جامعه مدنی ایران کار کرده، موجب تسهیل تبادل نظرات شده و یا اخبار مربوط به ایران را منعکس کرده بودند، دستگیر شده‌اند. برخی به لطف فشار مداوم بین‌المللی آزاد شده‌اند. برخی دیگر اما هنوز در زندان اند یا مشغول گذراندن دوران حبس خود هستند و یا همچون سعید ملک‌پور، شهروند ایرانی-کانادایی و برنامه نویس کامپیوتر، در انتظار اعدام نشسته‌اند. پیام دولت روشن است: ارتباط مستقل برقرار کردن با ایرانیان و یا انعکاس صداهایشان مجاز نیست. و البته این پیام موثر هم واقع می‌شود.

ایرانیان مقیم خارج از کشور که بازداشت شده‌اند پیشینه و فعالیت‌های مشابهی ندارند. با این همه چه دانشگاهی باشند (نظیر رامین جهانبگلو،بازداشت از اردیبهشت تا مرداد ١٣٨٥ )، چه فعال حقوق زنان (عشا مومنی بازداشت مهرتا آبان۱۳۸۷)، چه روزنامه‌ نگار (نظیر رکسانا صابری، بازداشت از دی ماه ۱۳۸۷ تا اردیبهشت ۱۳۸۸)، چه دانشمند (همچون امید کوکبی که از دیماه ۱۳۸۹ زندانی است)، یا فعال اینترنتی و برنامه ریز کامپیوتر (نظیر حسین درخشان، آبان ۱۳۸۷ تا اردیبهشت ۱۳۸۹ و سعید ملک پور که از مهرماه ۱۳۸۷ تا کنون زندانی است)، با همگی به یکسان برخورد شده است. این دستگیر شدگان از جهان بیرون منزوی شده و مورد انواع شکنجه‌های روانی و در مواردی شکنجۀ جسمی قرار گرفته و برای اعترافات تلویزیونی تحت فشار بوده‌اند. اعترافاتی که بعداً انکار کرده‌اند. دستگیری آن‌ها عملاً به فعالیت‌هایشان خاتمه داده و ارتباطشان را با همکاران و افراد داخل ایران به حداقل رسانده است.

خانم بهرامی اندک زمانی پس از تظاهرات عاشورا در آذر ۱۳۸۸ دستگیر شد. او ابتدا به «محاربه» و «ارتباط با یک گروه سلطنت طلب» متهم شد. صدای خشمگین وی در حال گزارش خشونت خیابانی برای یک شبکه تلویزیونی خارج از کشور هنوز در یوتیوب قابل شنیدن است. هرچند بعدها، شاید به دلیل محکومیتی که در گذشته در ارتباط با مواد مخدر در هلند داشت، او را به قاچاق مواد مخدر متهم کرده و تنها بر این اساس وی را محاکمه کردند. او را که از حق تجدید نظر در حکم محروم بود به دار کشیدند و باعث حیرت وکیلش، خانواده‌اش و ظاهرا حتی مقامات هلندی که از طرف دادستانی به آن‌ها اطمینان خاطر داده شده بود، شدند. یک خاکسپاری شتابزده، که بدون حضور خانواده‌اش در شهری که توسط مقامات انتخاب شده بود انجام شد، آخرین فصل غم انگیز یک زندگی سرشار از تراژدی بود.

زهرا بهرامی به دلایل سیاسی دستگیر شد. اما محکومیت گذشته‌اش برای دولتی که تلاش می‌کند ایرانیان را از بقیه جهان منزوی کند، او را به هدفی آسان تبدیل کرد. سعید ملک پور، که به گفته خانواده‌اش در اثر شکنجه سر و فکش شکسته بود، اعترافاتی تحت فشار انجام داد و در روند قضایی مخدوش، به مرگ محکوم شده است. نقش فعال سپاه پاسداران در پرونده او و بی‌اعتنایی قاضی نسبت به درخواست دیوان عالی برای توجه به کاستی‌های تحقیقات، نشانگر آن است که دستگیری وی با انگیزه سیاسی صورت گرفته و ممکن است به موفقیت او در ارائه روش‌های فنی که ارتباط ایرانیان خارج و داخل کشور را آسان می‌کرد مربوط باشد. اما او ظاهراً به جرم این که نرم افزارش برای ساختن یک سایت پورنوگرافی، که از قضا یکی از پربیننده‌ترین سایت‌های ایران بود، مورد استفاده قرار گرفته، آسیب پذیر می‌باشد. محکومیت وی به عنوان «مفسد فی‌الارض» توسط دیوان عالی کشور مورد تایید قرار گرفته و هرلحظه ممکن است که اعدام شود.

ارعاب ایرانیان خارج از کشور یکی از ویژگی‌های سیاست ایران تحت ریاست جمهوری احمدی نژاد بوده است. برای نظام حاکم هیچ گفتمانی که برداشت خودش از خواست ایرانیان را به چالش بکشد، قابل تحمل نیست. این حکومت هر فرد یا گروهی را، که فعالیت یا سخنش تحت کنترل و هدایت خود رژیم نباشد، ساکت می‌کند. همچنین ایرانیان مقیم خارج کشور را، که به ایران سفر کرده و با هموطنانشان ارتباط برقرار می‌کنند، مورد هدف قرار می‌دهد تا از رواج افکار و نظریاتی غیر از نظریات رسمی حکومت، جلوگیری به عمل آورد.
جامعه جهانی در گذشته کارزارهای موفقی برای آزادی تعدادی از زندانیان مقیم خارج از کشور به راه انداخته است. اما افراد سرشناس و با نفوذی که موضوع این کارزارها بوده‌اند از نوادرند. سعید ملک پور و زهرا بهرامی نه مشهورند و نه متنفذ. جامعه جهانی با اعلام اینکه فریب اعترافات اجباری تلویزیونی را نمی‌خورد، می‌تواند مؤثر واقع شود. برای این منظور می‌بایست روایت رژیم از واقعیات را همواره به چالش کشد و خواهان آزادی قربانیان این سیستم قضایی شود که حداقل تضمین‌های آیین دادرسی را به سخره می‌گیردرویا برومند/مدیر اجرایی بنیاد عبدالرحمن برومند

متن انگلیسی این خبرنامه در مجله هافینگتن پست منتشر شده است
منبع:بنیاد برومند

28 feb. 2012

عفو بین‌الملل: ایران به سرکوب مخالفان شدت داده است


عفو بین الملل کمتر از بیست روز پیش نیز با انتشار بیانیه‌ای از افزایش دستگیری ها در ایران در آستانه انتخابات مجلس اظهار نگرانی کرده بود

عفو بین‌الملل، از سازمان‌های بین‌المللی مدافع حقوق بشر، در گزارشی که امروز (سه شنبه، ۲۸ فوریه، ۹ بهمن) منتشر شده، گفته است که ایران در آستانه انتخابات مجلس، به سرکوب مخالفان شدت داده و نظارت بر فعالیت‌های کاربران شبکه اینترنت را افزایش داده است.

عفو بین‌الملل در این گزارش، به موجی از بازداشت‌ها در ماه‌های اخیر اشاره کرده و گفته است که حقوقدانان، دانشجویان، روزنامه‌نگاران، فعالان سیاسی و بستگان آنها، پیروان اقلیت‌های مذهبی و قومی، فیلم‌سازان، فعالان حقوق کارگری و افرادی که ارتباطات بین‌المللی دارند و به طور مشخص با رسانه‌های خارجی از جمله بی‌بی‌سی فارسی در ارتباط بوده‌اند، هدف نیروهای امنیتی ایران قرار گرفته‌اند.

در این گزارش اضافه شده است که ده‌ها نفر از این افراد که زندانیان عقیدتی و سیاسی هم از جمله آنها بوده‌اند، زندانی یا شکنجه شده‌اند و بسیاری دیگر، با تهدید و ارعاب روبه‌رو شده و از سفر به خارج منع شده‌اند.

اعمال فشار بر خانواده‌های افراد نیز از جمله مواردی است که عفو بین‌الملل به آن اشاره کرده است.

عفو بین‌الملل همچنین گفته است که حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی، رهبران مخالفان حکومت ایران و نیز زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، از بیش از یک سال پیش تاکنون ادامه داشته است.

در این گزارش همچنین به بازداشت ۵ مستندساز در سپتامبر سال ۲۰۱۱ میلادی اشاره شده است که به ارتباط با رسانه‌های خارجی از جمله بی‌بی‌سی متهم شدند و در بند ۲۰۹ زندان اوین در بازداشت بودند، هرچند آنها در اواسط دسامبر ۲۰۱۱ میلادی با قید وثیقه آزاد شدند.

عفو بین‌الملل اضافه کرده است: این باور وجود دارد که چهار نفر از این مستندسازان فیلم‌های خود را به چند رسانه از جمله بخش فارسی بی‌بی‌سی فروخته بودند و بازداشت‌ها به دنبال پخش مستندی از بی‌بی‌سی فارسی درباره زندگی آیت‌الله علی خامنه‌ای، رهبر ایران، انجام شد. پخش ماهواره‌ای برنامه‌های بی‌بی‌سی هم با پارازیت‌هایی از داخل ایران، مختل شد.

در گزارش ۷۱ صفحه‌ای سازمان عفو بین‌الملل آمده است که نگرانی جامعه بین‌الملل در مورد برنامه هسته‌ای ایران نباید باعث شود که این کشور برای رعایت حقوق بشر تحت فشار قرار نگیرد.

عفو بین‌الملل همچنین در گزارش خود به جزئیات شیوه‌های مورد استفاده مقام‌های ایران برای پایان دادن به فعالیت مخالفان پرداخته است.

در این گزارش آمده است که از ژانویه سال ۲۰۱۰ میلادی، مقامات ایران ارتباط با بیش از ۶۰ موسسه خارجی، سازمان رسانه‌ای و سازمان غیردولتی (ان‌جی‌او) را عملا غیرقانونی اعلام کردند.

به گفته عفو بین‌الملل، رسانه‌های الکترونیک نیز هدف سرکوب بوده‌اند و مقامات ایران، این رسانه‌ها را تهدیدی عمده تلقی کرده‌اند.

عفو بین‌الملل اضافه کرده است: در اکتبر سال ۲۰۱۱ میلادی، گزارش شد که اسماعیل احمدی مقدم، فرمانده نیروی انتظامی ایران، گفته است که همکاری با بی‌بی‌سی یا صدای آمریکا، معادل همکاری با دشمن است و با آن به شدت برخورد خواهد شد. او در ژانویه ۲۰۱۲ میلادی نیز گفت که گوگل نه یک موتور جستجو، بلکه "ابزار جاسوسی" است.

عفو بین‌الملل می‌گوید که در همان زمان، پلیس سایبری ایران (فتا) از صاحبان کافه‌های اینترنتی خواست در این مراکز دوربین مدار بسته قرار دهند و قبل از آن که به افراد اجازه استفاده از کامپیوترهای خود را بدهند، هویت آنها را ثبت کنند.

عفو بین‌الملل اضافه کرده است که همزمان با تنظیم این گزارش در فوریه سال ۲۰۱۲ میلادی که با آغاز تبلیغات انتخابات آتی مجلس ایران مصادف است، موج جدیدی از بازداشت وبلاگ نویسان و خبرنگاران در جریان است. بیش از ۱۰ خبرنگار، نویسنده و وبلاگنویس و نیز پیروان اقلیت‌های قومی و مذهبی بازداشت شده‌اند و براساس برخی گزارش‌ها، سازمان اطلاعات سپاه پاسداران، ایرانیانی را هدف قرار داده است که برای رسانه‌های خارجی در خارج از این کشور، از جمله بی‌بی‌سی فارسی کار می‌کنند.

عفو بین‌الملل در بخشی از گزارش خود که به اقدامات مقامات ایران در خارج از این کشور پرداخته، نوشته است: براساس گزارش‌ها، تعدادی از افرادی که در خارج از ایران به سر می‌برند، با بازداشت اعضای خانواده خود در داخل این کشور روبه‌رو شده‌اند و به نظر می‌رسد که این اقدامات به منظور واداشتن فعالان سیاسی یا فعالان حقوق بشر به توقف فعالیت‌های خود در خارج از ایران انجام می‌شود، ولی این روند به تازگی، به اعضای خانواده خبرنگارانی که در خارج از ایران فعالیت می‌کنند نیز کشیده شده است.

در گزارش عفو بین‌الملل آمده است: روز ۱۷ ژانویه سال ۲۰۱۲ میلادی، مقامات ایران خواهر یکی از کارکنان بی‌بی‌سی فارسی را بازداشت کردند و او را در سلول انفرادی در زندان اوین نگه داشتند. این فرد با قید وثیقه آزاد شد، ولی قبل از آن، وادار شده بود در مقابل دوربین "اعتراف" کند و بازجوی او نیز از طریق فیس بوک با خواهر این فرد ارتباط گرفته بود.

عفو بین‌الملل اضافه کرده است: این بازداشت، همزمان با موج بازداشت وبلاگ‌نویسان و خبرنگاران در ایران همراه بود. مارک تامپسون، مدیرکل بی‌بی‌سی، روز سوم فوریه ۲۰۱۲ میلادی، اعلام کرد که گذرنامه اعضای خانواده چند کارمند بی‌بی‌سی فارسی ضبط شده است و آنها نمی‌توانند ایران را ترک کنند.

در این گزارش به نقل از مارک تامپسون آمده است که حساب‌های کاربری فیس‌بوک و ایمیل‌های تعدادی از کارکنان بی‌بی‌سی فارسی هک شده است و برخی دیگر از آنها از سوی رسانه‌های رسمی ایران با "موجی از اتهامات و افتراهای کذب"، از جمله اتهامات مربوط به آزارهای جنسی، قاچاق مواد مخدر و جرایم مالی روبه‌رو شده‌اند.

در این گزارش همچنین به خبری که خبرگزاری مهر در روز هفتم فوریه ۲۰۱۲ میلادی به نقل از یک منبع بدون نام منتشر کرده، اشاره شده است. خبرگزاری مهر نوشته بود که تعدادی از افرادی که از سوی "شبکه دروغ‌پراکنی بی‌بی‌سی فریب خورده بودند"، بازداشت شده‌اند. این افراد به "ماموریت برای جمع‌آوری اطلاعات و اخبار، تولید محتوا در فرم‌های مختلف، جذب نیرو، اموزش و آماده کردن مقدمات خروج فعالان رسانه‌ای نخبه ایران از این کشور" متهم شده بودند. در حالی که بی‌بی‌سی فارسی داشتن هر گونه همکار و کارمندی در داخل ایران را رد می‌کند.

این گزارش همچنین از شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد خواسته است تا ماموریت گزارشگر ویژه حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران را تمدید کند.

عفو بین‌الملل کمتر از بیست روز پیش نیز با انتشار بیانیه‌ای از افزایش بازداشت‌ها در ایران در آستانه انتخابات مجلس اظهار نگرانی کرده بود.

این سازمان در آن بیانیه، از مقامات ایران خواسته بود تا به آزادی برگزاری اجتماعات احترام بگذارند و به مخالفان اجازه دهند در روز ۲۵ بهمن ماه تظاهرات مسالمت‌آمیز برگزار کنند.

تازه‌ترین گزارش سازمان عفو بین‌الملل در مورد ایران قبل از انتخابات روز جمعه (دوازدهم اسفند) مجلس منتشر شده است.

به اصلاح‌طلبان اجازه رقابت در این انتخابات داده نشده و گروه‌های مخالف، آن را تحریم کرده‌اند.


27 feb. 2012

افشای ملاقات مجتبی خامنه ای و میرحسین موسوی


جرس:پاسخ صریح میرحسین موسوی به درخواست مجتبی خامنه ای در زندان
سخن گفتن با مردم در یک برنامه زنده تلویزیونی
جرس- به گزارش منابع خبری جرس در تهران حجت الاسلام سید مجتبی خامنه‌ای فرزند رهبر جمهوری اسلامی حدود یک ماه قبل (اوایل بهمن ماه ۱۳۹۰) در آستانه یک سالگی حبس غیرقانونی رهبران جنبش سبز به ملاقات مهندس میرحسین موسوی می‌رود. در این ملاقات ابتدا مجتبی خامنه ای به میرحسین موسوی می گوید برای مشورت آمده ام. میرحسین موسوی پاسخ می دهد در این شرائط با کسی مشورتی ندارم.


در نهایت مجتبی خامنه ای مطالبی با این مضمون به مهندس موسوی می گوید: شما کوتاه بیایید. وضعیت کشور خیلی بحرانی است.

مهندس میرحسین موسوی در پاسخ به سخنان مشروح فرزند رهبر جمهوری اسلامی – که اطلاعی از آن در دست نیست – قاطعانه می گوید: «اولا پاسخ آنچه را شنیدم به مقام رهبری خواهم داد به شرطی که دوربین و شنودی در کار نباشد و در این دیدار هیچکس غیر از من و ایشان حضور نداشته باشد. ثانیا فرصتی به من داده شود تا در تلویزیون بطور زنده با مردم سخن بگویم.»

مجتبی خامنه ای بی آنکه به مقصود خود برسد با ناراحتی از زندان موسوی – که مشخص نیست کجاست – بیرون می آید.

چندین روز پس از این ملاقات مهم پس از چندین ماه بی خبری مطلق از وضعیت مهندس موسوی و خانم دکتر زهرا رهنورد تماس کوتاه تلفنی بین این دو همراه جنبش سبز و فرزاندنشان برقرار می شود. در همان ابتدای مکالمه و پیش از احوالپرسی، مهندس موسوی با صدایی محکم و قاطع چندین بار تاکید کرده است که: «هیچ چیز عوض نشده» و خطاب به فرزندان خود گفته است: «دخترانم شما بدانید که من بر سر مواضع پیشین خود همچنان ایستاده ام. ممکن است به دلایلی همین تنها امکان حداقلی چند ماه یکبار برای کسب خبر از وضعیت ما با شما را هم قطع کنند.» خبر این مکالمه تلفنی مهم در روز سوم اسفند ۱۳۹۰ در سایت کلمه منتشر شد.

چند روز بعد آقای خامنه ای در روز جمعه ۱۴ بهمن ۹۰ خطبه های جنگی خود را ایراد می کند. خبر منابع خبری جرس در اینجا به پایان می رسد.

***

انتشار این خبر در جرس نزدیک دو هفته برای اطمینان از صحت آن به تاخیر افتاد. از مفاد این ملاقات مهم جز همین خبر کوتاه اطلاعی واصل نشده است. انتشار همین بخش از این ملاقات مهم را با همه ابهاماتش مناسب تر از عدم انتشار آن دانستیم. پاسخ میرحسین موسوی به درخواست فرزند رهبری بسیار روشن و صریح است. اینکه مجتبی خامنه ای به نمایندگی پدرش رهبر جمهوری اسلامی به ملاقات موسوی رفته یا این ملاقات ابتکار شخصی خود وی بوده است، مشخص نیست.

در هر دو صورت این ملاقات با چه هدفی صورت گرفته است؟ حداقل آن اطلاع از وضعیت میرحسین موسوی پس از تحمل یک سال حبس خانگی بوده است. آیا او متنبّه شده یا همچنان بر مواضع «فتنه گرانه» خود پافشاری می کند؟ احتمال دیگر کمک خواستن از موسوی در قبال بحران عمیق پیش روی کشور است، با چنین پیامی: برای حفظ امنیت کشور شما از مطالبات خود دست بکشید. اینکه کدام یک از دو احتمال یادشده محور سخنان مجتبی خامنه ای بوده است، خبری در دست نیست. تنها از پاسخ میرحسین می توان به برخی نکات دست یافت.

میرحسین موسوی هیچ پاسخی به پیک رهبری یا فرد متنفذ بیت رهبری نمی دهد. او می گوید پاسخ مشخص خود را تنها با خود آقای سیدعلی خامنه ای مقام رهبری در میان می گذارم. در حقیقت او از آنجا که از اوضاع بیرون از محبس خود بی خبر نگاه داشته شده، و احساس کرده این ملاقات تحمیلی می تواند دامی باشد برای سوء استفاده رژیم از آن، درخواستهای مجتبی خامنه ای را با ظرافت به درخواستی زیرکانه پاسخ داده است: سخن گفتن زنده با مردم از طریق تلویزیون. اگر بپذیرند که موسوی در موقعیتی طلایی با مردم راز درغلتیدن کشور به بحران را تشریح می کند و اگر نپذیرند ماهیت استبدادی خود را تثبیت کرده اند.

بعلاوه موسوی همچون کارشناسی باتجربه مذاکره با حاکمیت را رد نمی کند، بلکه می گوید طرف مذاکره با این همراه جنبش سبز شخص رهبری است نه هیچکس دیگر و البته مردم بلافاصله از طریق امین خودشان بطور زنده گزارش این دیدار را خواهند شنید. موسوی قاطعانه مذاکره در زندان را نمی پذیرد و درخواستهای مجتبی خامنه ای یا رهبری را اجابت نمی کند.

او در نخستین امکان تماس با فرزندانش بدون مقدمه نقشه محتمل زندان بانان را نقش برآب می کند. اگر قصد داشته باشند از این ملاقات تصویر دیگری واژگونه به مردم ارائه دهند، لذا قاطعانه پیشگیری می کند: «هیچ چیز عوض نشده، من بر سر مواضع پیشین خود همچنان ایستاده ام.» انگار کسانی آمده اند تا او را به بهانه بحران از پیگیری مطالبات قانونی و برحق مردم منصرف کنند و او محکم ایستادگی می کند. او این احتمال را نیز می دهد که به دلیل نپذیرفتن درخواستهای رهبری یا پسرش همین ارتباط اندک تلفنی هرچند ماه یک بار با فرزندانش نیز قطع شود. لذا آنها را با خبر می کند میرحسین بر مواضعی که در منشور جنبش سبز و بیانیه هایش نوشته تا آخر ایستاده است.

24 feb. 2012

بی‌خبری مطلق از سرنوشت افشین شافعی، دانشجوی لس‌تر انگلستان



با گذشت بیش از دو ماه از بازداشت افشین شافعی توسط نیروهای امنیتی از سرنوشت وی اطلاعی در دست نیست.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، افشین شافعی دانشجوی دکترای اطلاعات و امنیت دانشگاه لستر انگلستان و شهروند ایرانی – نروژی که در ۲۶ آذرماه سالجاری توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود کماکان در بازداشت نیروهای امنیتی است و اطلاعی از سرنوشت وی به دست نیامده است.

این شهروند ایرانی – سنی مذهب در پی وخامت حال عمومی پدرش به قصد ملاقات با وی وارد ایران شد و پس از فوت پدر و در مدتی که درگیر مراسم دفن و تعزیه پدرش بود از سوی اداره اطلاعات تهران احضار و ممنوع الخروج شد.

پس از اعاده پاسپورت وی توسط اداره اطلاعات و قصد وی جهت خروج از کشور در ۲۶ آذرماه سال ۹۰ توسط نیروهای امنیتی در هتل همای تهران بازداشت و به مکان نامعلومی منتقل شد.

نیروهای امنیتی پس از بازداشت وی با مراجعه به منزل ایشان اقدام به بازرسی منزل و ضبط وسایل ایشان نمودند.

در طول دو ماه بازداشت ایشان خانواده وی بار‌ها به زندان اوین و دادسرای ویژه مستقر در این زندان مراجعه کرده‌اند اما موفق به برقرار ارتباط با وی نشده و کماکان از سرنوشت وی بی‌خبر هستند و این امر موجب نگرانی شدید خانواده وی نیز شده است.

بررسی موارد حقوقی نقض شده در این گزارش:
ماده ۹۲ کنوانسیون حقوق زندانیان: زندانی محاکمه نشده باید اجازه داشته باشد بلافاصله خانواده خود را از بازداشت، مراحل محاکمه و از احوال خود مطلع کند. همچنین تمام امکانات مناسب برای برقراری ارتباط با خانواده و دوستان و نیز ملاقات حضوری، با نظارت و با در نظر گرفتن مقررات زندان و حفظ امنیت و نظم زندان، می بایست برای وی مهیا باشد.
ماده ۳۷ کنوانسیون حقوق زندانیان: زندانیان باید با نظارت لازم، اجازه ارتباط برقرار کردن با خانواده و دوستان خود در فواصل زمانی معین را داشته باشند. این ارتباط می تواند شامل نامه نگاری و تماس تلفنی یا ملاقات حضوری در زندان باشد.

هرانا؛ آزادی سه بازداشتی ۲۵ بهمن و انتقال چهار تن به بند ۳۵۰


 جمعی از بازداشت شدگان ۲۵
 بهمن ماه که
 در قرنطینه بند ۷ زندان اوین نگهداری می‌شدند سر انجام به بند زندانیان سیاسی منتقل شدند.

بنا به اطلاع گزارشگران هرانا، این افراد که از روز ۲۶ بهمن ماه به قرنطینه بند ۷ منتقل شده بودند به دلیل آزار و اذیت ایشان توسط زندانیان عادی که موجب درگیری لفظی و فیزیکی بین ایشان شده بود سر انجام امروز به بند ۳۵۰ زندان اوین منتقل شدند.

هم چنین بر اساس این گزارش سه تن از این افراد به نامهای علی آزاد، غلام حسین قاسمی و محسن مرادی نیز با تودیع وثیقه از زندان اوین تا برگزاری دادگاه آزاد شدند.

علی شکرچی همچنان در سلول انفرادی در حال گذراندن نهمین روز اعتصاب غذا است و طوفان هاتفی در پی احضار به دادسرای اوین برای بازجویی در مورد درگیری با زندانیان به سلول انفرادی منتقل شده است.

23 feb. 2012

اتحادیه اروپا خواهان لغو حکم اعدام سعید ملک‌پور شد

کاترین اشتون، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، از مقام های ایران خواسته است که جلوی اعدام سعید ملک پور، ایرانی متهم به طراحی سایت های مستهجن و توهین به مقدسات را بگیرند.

خانم اشتون امروز سه شنبه ۲۱ فوریه (۳ اسفند) با صدور بیانیه ای نگرانی عمیق خود را از صدور حکم اعدام برای آقای ملک پور اعلام کرده و از مقام های ایران خواسته است که در این حکم تجدید نظر کنند.



سعید ملک پور از سه سال پیش در بازداشت به سر می برد.

او در مصاحبه هایی که تحت بازداشت انجام شده و بخش هایی از آن در تلویزیون ایران پخش شده، به اتهامات علیه خود "اعتراف" کرده است.

اما اعضای خانواده آقای ملک پور و فعالان حقوق بشر می گویند که این اعترافات تحت فشار و شکنجه از او اخذ شده و او بی گناه است.

امروز ۵۱ نفر از همبندان سابق آقای ملک‌پور در زندان اوین هم با انتشار نامه‌ای اعلام کردند که اتهامات وارد شده به او "در خور شخصیت او" نیست.

در این نامه آمده است: "سعید بارها و بارها در نزد ما گفته است که اعترافات او تحت شکنجه و فشارهای روحی و روانی و انفرادی‌های طویل المدت بوده و آثار شکنجه هنوز بر بدن او باقی است."

آقای ملک‌پور که قبلا در کانادا زندگی می کرد، در سال ۱۳۸۷ برای دیدار خانواده‌اش به ایران سفر کرد، اما بازداشت شد.

روابط عمومی دیوان عالی کشور در ایران نهم بهمن ماه اعلام کرد که این دیوان حکم اعدام آقای ملک‌‌پور را تایید کرده است.

قاضی مقیسه، قاضی پرونده سعید ملک‌پور، نخستین بار در پائیز سال ۱۳۸۹ او را به "اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق طراحی سایت های مستهجن، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروه‌های معاند نظام، و فساد فی الارض"، به اعدام محکوم کرد و این حکم به تایید دادگاه تجدید نظر رسید.

این حکم که در خرداد ماه سال جاری در دیوان عالی کشور نقض شده بود، بعدا دوباره تایید شد.


دعوت به 'ماندن در خانه' در روز انتخابات مجلس ایران


چکیده :شورای هماهنگی راه سبز امید از مردم خواسته است در روز پنجشنبه 11 اسفند، بیرون از خانه با حضور گسترده و پر شور در اماکن عمومی (مراکز خرید ، میادین ، پارک ها و...) به‌ویژه در فاصله 4 تا 6 بعد از ظهر، برای آگاهی دادن به دوستان در مورد انتخابات نمایشی، و در روز 12 اسفند به نشانه همبستگی با رهبران زندانی جنبش سبز، یک روز را همراه خانواده در حبس خانگی بمانند و این بار اعتراض خود را اینگونه به نمایش بگذارند. راه سبز امید تا آخر سبز می ماند و امیدش را برای بهروزی مردم این سرزمین از دست نمی دهد. ...

شورای هماهنگی راه سبز امید از مردم خواسته است در روز پنجشنبه ۱۱ اسفند، بیرون از خانه با حضور گسترده و پر شور در اماکن عمومی (مراکز خرید ، میادین ، پارک ها و…) به‌ویژه در فاصله ۴ تا ۶ بعد از ظهر، برای آگاهی دادن به دوستان در مورد انتخابات نمایشی، و در روز ۱۲ اسفند به نشانه همبستگی با رهبران زندانی جنبش سبز، یک روز را همراه خانواده در حبس خانگی بمانند و این بار اعتراض خود را اینگونه به نمایش بگذارند. راه سبز امید تا آخر سبز می ماند و امیدش را برای بهروزی مردم این سرزمین از دست نمی دهد.

در این بیانیه آمده است: اینک در آستانه برگزاری انتخابات نمایشی نهمین دوره مجلس شورای اسلامی توسط کسانی هستیم که کارنامه شان مملو از بی اعتقادی به «جمهوریت» و بی اعتنایی به «اسلامیت» نظامی دارد که در ابتدای شکل گیری، عزم آن کرده بود که برپایی جمهوری اسلامی، زمینه را برای حاکمیت ارزش های والای اخلاقی در عرصه های زتدگی فردی و اجتماعی ایرانیان هموار سازد، و اینک در گرداب بی اخلاقی حکمرانانش گرفتار گشته است. امروز کسانی مردم را به شرکت در انتخابات می کنند که ذره ای برای رأی مردم ارزش قائل نیستند و در پی آنند تا در اولین فرصت، بقایای نشانه های جمهوریت و مردم سالاری را نیز بزدایند و با خاطری آسوده، انتصابی شدن همه مناصب را اعلام کنند.

شورای هماهنگی افزوده است: خلاقیت و پیگیری و حضور فعال کوشندگان آزادی‌خواه و دموکراسی‌طلب سبز در روزهای مانده تا ۱۲ اسفند، افزون بر آگاهی بخشی در مورد انتخابات دروغین آتی، و تبیین مواضع حق‌طلبانه و مشروع جنبش سبز، موجب گسترش و تداوم و تعمیق این جنبش اعتراضی و مدنی خواهد شد. ابتکار و همفکری یاران جنبش سبز در شبکه‌های اجتماعی حقیقی و مجازی، همراه با امید, پایداری, شجاعت مدنی و پیگیری مستدام مطالبات قانونی و خواست‌های انسانی ، مددرسان تغییر سازنده در اوضاع نابسامان قعلی و خروج کشور از وضع بحرانی کنونی خواهد بود.

متن کامل این بیانیه به شرح زیر است:

به‌نام خداوند بخشنده مهربان

مردم شریف و آگاه ایران

پیش از هر سخنی، لازم است بار دیگر از حضور آگاهانه همراهان شجاع و متعهد جنبش سبز در سراسر ایران به مناسبت اولین سالگرد ۲۵ بهمن سپاسگزاری کنیم. این حضور نشان داد که به رغم تلاش اقتدارگرایان برای حاکمیت جو ارعاب، و با وجود دشواری های زندگی روزمره، احساس مسئولیت نسبت به آینده این مرز و بوم در ایرانیان زنده و شعله امید به تغییر روندهای اداره کشور برای دستیابی به فردایی بهتر در دل یکایک ما پاینده است. لشگرکشی نیروهای امنیتی، لباس شخصی، انتظامی و نیروهای ویژه به خیابان ها و دستگیری های فله ای در خیابان ها، رسواگر دروغ گویی های حاکمان شد: معلوم شد جنبش سبز همچنان سرزنده و پویا، و حکومت از ناهمدلی خیل عظیم معترضان آگاه و هراسناک است. و نیز معلوم شد که همراهی اقتدارگرایان با جنبش های آزادیخواهانه مردم منطقه دروغ بزرگی بیش نیست و آزادی اعتراض برای همه خوب است بجز مردم ایران.

اینک در آستانه برگزاری انتخابات نمایشی نهمین دوره مجلس شورای اسلامی توسط کسانی هستیم که کارنامه شان مملو از بی اعتقادی به «جمهوریت» و بی اعتنایی به «اسلامیت» نظامی دارد که در ابتدای شکل گیری، عزم آن کرده بود که برپایی جمهوری اسلامی، زمینه را برای حاکمیت ارزش های والای اخلاقی در عرصه های زتدگی فردی و اجتماعی ایرانیان هموار سازد، و اینک در گرداب بی اخلاقی حکمرانانش گرفتار گشته است. امروز کسانی مردم را به شرکت در انتخابات می کنند که ذره ای برای رأی مردم ارزش قائل نیستند و در پی آنند تا در اولین فرصت، بقایای نشانه های جمهوریت و مردم سالاری را نیز بزدایند و با خاطری آسوده، انتصابی شدن همه مناصب را اعلام کنند.

این روزها مردم از خود می پرسند مگر مجلس کنونی چه تغییری در زندگی شان بوجود آورده که حالا با شور و شوق در انتخابات مجلس آینده شرکت کنند؟ برای چه باید در انتخاب مجلسی که قوانین مصوبه آن مورد بی اعتنایی مجریان قانون و حتی گاه خود قانونگذاران قرار می گیرد، و نقش نظارتی اش بر دستگاه های اجرایی کشور با یک تماس تلفنی از مراکز قدرت تعطیل می شود، مشارکت کنند؟

دستگاه های تبلیغاتی اقتدارگرایان سعی می کنند با انتقال نقطه ثقل مشکلات کشور از داخل به خارج، احساسات میهن دوستانه ایرانیان را برانگیزند تا از این راه، بر نابسامانی های عدیده اقتصادی، اجتماعی و سیاسی که مسبب آن هستند سرپوش گذارند و از پاسخگویی به مردم فرار کنند. گردانندگان نمایش انتخاباتی می خواهند این بار هم از حربه های تبلیغاتی نخ نمایشان استفاده کنند و با تبلیغات گسترده در باره خطراتی که کشور را تهدید می کند، بحران سازی و بحران نمایی کنند و از مردم بخواهند برای مقابله با آن بحران ها به پای صندوق های رأی بیایند. شگفتا که کسانی که انقلاب را از محتوا واصالت آن تهی کرده‌اند امروز برای ترغیب شرکت مردم در انتخابات به انقلاب و چهره های بارز آن متوسل می شوند! شرکت در انتخاباتی نمایشی که باعث ترغیب حاکمیت استبداد به ادامه سیاست‌های ضد ملی و ضد مردمی منجر و به تثبیت استبداد بینجامد، در واقع نه تنها وظیفه‌ای انقلابی نیست بلکه مغایر با آرمان‌های ملت در انقلاب اسلامی سال ۵۷ است.

حال و در پی استقبال گسترده ای که از دعوت برای عدم شرکت در انتخابات شده، می خواهند عدم شرکت را خلاف اهداف انقلاب، قانون و شرع بنمایانند.
به حکمرانان باید گفت بجای توسل به ماشین تبلیغاتی فرسوده تان و بجای آن که رابطه تان با مردم را یا بر تهدید، یا بر تزویر و یا بر تطمیع بنا کنید، سر تسلیم در برابر حقیقت فرود آورید، به نظر آنان تمکین کنید و به شعورشان احترام بگذارید. این است راه رسیدن به وحدت ملی واقعی و این است راه حفاظت از منافع ملی ساکنان این مرز و بوم در مقابل طمع ورزی های قدرت های بیگانه. مردم ما در مقابل تهدیدهای خارجی از کیان میهن خود، و نه از شما، دفاع خواهند کرد. مگر نمی بینید که در میان صفوف منتقدانتان، حماسه آفرینان دیروز جبهه های نبرد و خانواده های شهیدان سرافراز جنگ تحمیلی چه پر شمارند؟

به دولتمردان باید گفت آنچه فراموش شده این است که «جمهوریت» یعنی شرکت انتخابات برای شهروندان یک «حق» است و تمکین به نتایج آن برای دولتمردان یک «تکلیف». رأی دادن حقی است که مردم اگر بخواهند می توانند از آن برای تداوم یا تغییر روندهای جاری در ادارة کشور استفاده کنند و اگر هم بخواهند با عدم شرکت در آن، نارضایتی شان از شیوه حکمرانی حکومتشان را اعلام کنند. جمهوریت یعنی نظارت بر اعمال حکومت از آن مردم است که از طریق رسانه های آزاد، مجلس آزاد، احزاب آزاد و تجمعات مسالمت آمیز آزاد انجام می گیرد. حال که همه این آزادی ها را نادیده گرفته اید، از انتخاباتی که عاری از شرایط برگزاری عادلانه و منصفانه است چه انتظاری می توان داشت؟

به وعاظ السلاطین باید گفت که شرکت نکردن در انتخابات مغایر با شرع نیست. شارع مقدس انسان را آزاد آفریده و پاسداشت آزادی او را چنان ارج و مقامی داده که از او خواسته جز در برابر حق و حقیقت سر تعظیم فرور نیاورد. تفسیری از دینداری که انتخابگری آزادانه و آگاهانه را از انسان سلب کند، از دین جز کالبدی بی روح باقی نمی گذارد. شریعت بازیچه دست قدرتمندان نیست تا هر چه بر خلاف نیل و اهداف خویش دیدند را غیرشرعی بنامند.

به فرماندهان دستگاه سرکوب باید گفت مگر شما با سرکوب مردم معترضی که تنها و تنها به دنبال رأی گم شده و مصادره شده شان بودند، شهادت ده ها تن از جوانانی که هر یک سرمایه ای برای آینده این کشور بودند، دستگیری صدها نفر که جز پاسداشت از جمهوریت نظام دغدغه ای نداشتند، حبس خانگی چهره های تابناک دوران مبارزه و جنگ تحمیلی، سانسور مطبوعات و تعطیلی احزاب سیاسی نمی خواستید سکوت گورستانی بر کشور حاکم شود؟ اینک مردم می خواهند نتایج این سکوت گورستانی را به نمایش بگذارند. در گورستان، کسی جشن نمی گیرد، حتی برای دلخوشی شما ! اگر می خواهید به قول خودتان تنور انتخابات را گرم کنید، مانند انتخابات سال ۸۸ ارقام را دستکاری کنید، به صدا و سیمای غیرملی سفارش بدهید از همین حالا گزارش های تفصیلی از استان های مختلف تهیه کند و صف های انتظار را طولانی تر از همیشه نشان دهد، فردای روز رأی گیری میزان مشارکت را بی سابقه توصیف کنید و برای یکدیگر پیام های تبریک ارسال کنید، اما گناه این مردم چیست که نمی خواهند هیزم آن تنور باشند؟
و به همراهان جنبش سبز باید خاطر نشان کرد که مبارزه مدنی، به شکل های مختلف صورت می گیرد. گاه به خیابان می آییم و بدون توسل به خشونت، حضور اعتراض آمیزمان را نشان می دهیم، و گاه در خانه می مانیم و نارضایتی مان را با نیامدن به پای صندوق های رأی به رخ می کشیم. به همراهان خود و مردم یادآوری کنید که امروزه قدرت واقعی در دست آنهاست و غیرقابل پیش بینی بودن کنش های اجتماعی آنها، خواب راحت از اقتدارگرایان سرکوبگر ربوده است. کدام جنبش اجتماعی و مدنی در جهان سراغ دارید که پیش از هرکجای دیگر، زندان ها را تسخیر کرده باشد و آزادگان سرافراز دربند اینگونه با شهامت و بی اعتنا به رعب و وحشتی که سرکوبگران سعی در القای آن دارند بر علیه خودکامگی غریو آزادی سر می دهند؟

خلاقیت و پیگیری و حضور فعال کوشندگان آزادی‌خواه و دموکراسی‌طلب سبز در روزهای مانده تا ۱۲ اسفند، افزون بر آگاهی بخشی در مورد انتخابات دروغین آتی، و تبیین مواضع حق‌طلبانه و مشروع جنبش سبز، موجب گسترش و تداوم و تعمیق این جنبش اعتراضی و مدنی خواهد شد. ابتکار و همفکری یاران جنبش سبز در شبکه‌های اجتماعی حقیقی و مجازی، همراه با امید, پایداری, شجاعت مدنی و پیگیری مستدام مطالبات قانونی و خواست‌های انسانی ، مددرسان تغییر سازنده در اوضاع نابسامان قعلی و خروج کشور از وضع بحرانی کنونی خواهد بود.

لذا از همگان دعوت می کنیم با برنامه ریزی قبلی، در روز پنجشنبه ۱۱ اسفند، بیرون از خانه با حضور گسترده و پر شور در اماکن عمومی(مراکز خرید ، میادین ، پارک ها و…) به‌ویژه در فاصله ۴ تا ۶ بعد از ظهر، برای آگاهی دادن به دوستان در مورد انتخابات نمایشی، و در روز ۱۲ اسفند به نشانه همبستگی با رهبران زندانی جنبش سبز، یک روز را همراه خانواده در حبس خانگی بمانند و این بار اعتراض خود را اینگونه به نمایش بگذارند. راه سبز امید تا آخر سبز می ماند و امیدش را برای بهروزی مردم این سرزمین از دست نمی دهد.

شورای هماهنگی راه سبز امید

بازداشت محمد سعید ذاکری از همکاران خبرگزاری فارس


خبرگزا
ری هرانا -"محمد سعید ذاکری" از همکاران خبرگزاری فارس و دبیر سیاسی هفته‌نامه ۹ دی به دلیل انتشار یادداشتی با عنوان "علی لاریجانی از چه می‌هراسد؟" بازداشت شد.


حمیدرضا مقدم‌فر مدیر عامل سابق خبرگزاری فارس در گفت‌وگو با این رسانه‌ی دولتی با اشاره به بازداشت محمد سعید ذاکری در پی درج یادداشتی در هفته‌نامه‌ی ۹ دی گفت: "با وجود اینکه به مطالب منتشره در این یادداشت نقد داشته و آن را تأئید نمی‌کنم،‌ اما به نظر می‌رسد قوه محترم قضائیه بهتر است در شرایط کنونی و ایام پیش از انتخابات نهمین دوره مجلس شورای اسلامی سعه‌‌‌ی صدر بیشتری داشته باشد تا از هرگونه حاشیه‌سازی در فضای سیاسی کشور جلوگیری شود."

وی ادامه داد: "رویه‌ی قضائی تاکنون بر این بوده که اگر مطلب خلاف قانونی در نشریه‌ای منتشر شد، مدیرمسئول آن نشریه بایستی پاسخگو باشد و اگر شکایتی تنظیم شد، مخاطب شخص مدیرمسئول رسانه است."


هفته نامه‌ی ۹ دی وابسته به جناح اصولگرایان است و حمیدرسایی، نماینده حامی دولت در مجلس ایران، صاحب امتیاز این نشریه است.

براساس این گزارش محمد رضا نقدی نیز از دیگر اعضای تحریریه این هفته نامه بازداشت شده بود، اما پس از آنکه اعلام کرده مقاله مورد نظر را وی ننوشته، آزاد شد.

اعتراض داریوش اجلالی، دانشجوی دانشگاه یاسوج با دوختن لب‌هایش

داریوش اجلالی، دانشجوی رشته‌‌ی مهندسی مواد دانشگاه یاسوج در اعتراض به فشارهای وارده از سوی نیروهای امنیتی و حراستی، مقابل دانشکده‌ی علوم انسانی این دانشگاه اقدام به دوختن لب‌های خود و هم‌چنین بستن پاها با غل و زنجیر نمود که در پی این اقدام توسط نیروهای امنیتی بازداشت شد.

داریوش اجلالی، که پیش از این چندین ماه در زندان بوده و با محرومیت های مختلف تحصیلی از سوی مسوولان دانشگاهی و اطلاعاتی مواجه شده بود، طی یک اقدام اعتراضی، پس از دوختن لب ها و بستن پاها با غل و زنجیر، مقابل دانشکده انسانی اعتصاب نموده و خواستار احقاق حقوق خود و سایر دانشجویان شد.

به گزارش دانشجونیوز،، داریوش اجلالی، ورودی سال ۸۸ که در بهمن همان سال از تحصیل معلق شده بود، در بهمن سال ١٣٨٩ چند روز پس از تظاهرات ٢۵ بهمن با یورش نیرو های امنیتی به منزلش دستگیر و بعد از شکنجه همراه با شوک الکتریکی به یکسال حبس محکوم گردید که پس از تحمل سه ماه از آن به صورت مشروط آزاد گردید.

گفتنی است وی پس از آزادی از زندان با تعلیق‌های پیاپی و همچنین فشار هایی از طرف حراست دانشگاه مواجه شد که منجر به اتخاذ این تصمیم از سوی وی شده است.

داریوش اجلالی در روز ٣٠ بهمن ١٣٩٠ طی عملی جسورانه با لب های دوخته و پاهای در غل و زنجیر در دانشگاه دولتی یاسوج مقابل دانشکده ی علوم انسانی اقدام به تحصن یک نفره کرده بود.

گفته می شود پس از این اقدام اعتراضی این دانشجو، وی با هجوم نیرو های انتظامی و امنیتی مواجه گردیده که به صورتی غیرانسانی پس پاره کردن زنجیر و کشیدن او بر روی زمین وی را به زور سوار خودرویی کرده و از محیط دانشگاه خارج کردند. از وضعیت او کماکان اطلاعی در دست نیست.

این دانشجوی محروم از تحصیل ضمن اقدام تحصن یک نفری، بیانیه ای در شرح دلایل این اقدام اعتراضی خویش را به نگارش در آورده و به دانشجویان و مسئولان این دانشگاه اعلام نموده است.

در بخشی از این بیانیه وی در توضیح این تحصن وی آمده است: «اما چرا بدین شیوه معترضم؟ چرا با دهان بسته؟ چرا با پای در زنجیر نشسته؟ دهان خود را دوخته ام، چرا که فریاد تظلم خواهی ام را کسی نشنید. پای خود بسته ام چرا که دویدنم به جایی نرسید. هر چه فریاد زدم کسی نشنید، گفتم شاید سکوتم را بشنوند, هر چه دویدم کسی ندید، گفتم شاید به غل نشستنم را ببینند.»

فرزندان نسرین ستوده، عید امسال هم مادر ندارند



در حالیکه بعد از مدتها فرزندان نسرین ستوده با خوشحالی به ملاقات مادرشان رفته بودند اما بار دیگر مهراوه با چشمانی پر از اشک مادر خود را ملاقات می کند. مهراوه در حالیکه با فرم مدرسه در دادسرا در انتظار بود با برخورد نامناسب مامور دادسرا در خصوص بد حجابی مواجه می شود.

رضا خندان همسر نسرین ستوده با اشاره به مشکلاتی که در هر ملاقات برای فرزندانش ایجاد می شود به “جرس” می گوید: “هر چه پیشتر می رویم وضع “بدتر” می شود. الان کم کم یک سوم حکم همسرم دارد تمام می شود و چند روز دیگر باید آزادی مشروط بگیرد اما هنوز سر کوچه اول هستیم. واقعا نمی دانیم چکار باید کنیم؟ آیا بعد از هیجده ماه نباید یک ملاقات سالم داشته باشیم؟! گذشته از اینکه این بچه ها را باید برای یک ملاقات به دادسرا که محل مناسبی نیست ببرم و حواسم باید به این باشد که این بچه ها زندانیان با پابند و دستبد نبینند و در روحیه اشان اثرات مخرب نگذارد. حالا باید به دو تا موی دخترم گیر دهند که آن هم با فرم مدرسه و مقنعه به سرش بوده است. تمام مشکل به قول آقای احمدی نژاد سر دو تا مو است. در این دو سال اخیر دخترم تا این حد حالش بد نشده بود و نیم ساعت بیرون ایستاد و گریه کرد. بالاخره یک نوجوان و حساس است من که پدرش هستم هیچوقت به خودم اجازه نمی دهم با او اینطور برخورد کنم، چه برسد در دادسرا که پر از مراجعه کننده است و برایش سخت است. بعد هم که با مادرش ملاقات کرد همسرم چشمهای قرمزش را دیده بود و مهراوه بصورت مختصر می گوید که چه شده که همسرم هم گفته بود هر وقت چنین برخوردی شد و ناراحت شدی می خواهی به ملاقات نیا.”

نسرین ستوده عضو کانون مدافعان حقوق بشر، کمپین یک میلیون امضا برای تغییر قوانین تبعیض آمیز علیه زنان، و انجمن حمایت از کودکان است که به جرم اقدام علیه امنیت ملی و تبلیغ علیه نظام به یازده سال حبس تعزیری، ۲۰ سال ممنوعیت خروج از کشور و ۲۰ سال محرومیت از وکالت محکوم شده است.

رضا خندان می افزاید: “آخر کسی را که بازداشت می کنند باید حداقل برخوردها و رفتارها رعایت شود. این برخوردها با همسر و خانواده اش نشان می دهد که تمامی انتقاداتی که ایشان در زمان آزادی نسبت به برخورد با زندانیان و موکلانش داشت درست و بجا بوده است. کمااینکه تمام آن برخوردها را در مورد همسرم اجرا می کنند و این حقانیت حرفهای همسرم را می رساند.”

همسر ستوده به مشکلات اعضای دیگر خانواده پرداخته و اضافه می کند: ” وضعیت جسمانی مادر همسرم هم اصلا خوب نیست و حتی دو هفته پیش که ملاقات حضوری داده بودند نتوانسته بود برود. خواهر همسرم هم بخاطر شرایط مادرشان تقاضای مرخصی دادند که منتظر هستیم. البته اگر هم جواب منفی باشد صریح پاسخ نمی دهند و می گویند جواب می دهیم که اگر ماهها هم بگذرد جوابی نمی دهند! خود نسرین هم خیلی ضعیف شده است البته مشکل جسمانی خاصی ندارد اما بالاخره محیط زندان است و شرایط خاص خودش را دارد.”

این وکیل شجاع، وکالت بسیاری از فعالان سیاسی از جمله شیرین عبادی، حشمت‌الله طبرزدی، عیسی سحرخیز، محمد صدیق کبودوند، امید معماریان و نیز فعالان جنبش زنان ایران مانند رویا طلوعی، فرناز سیفی، منصوره شجاعی، طلعت تقی‌نیا، پروین اردلان، نوشین احمدی خراسانی، خدیجه مقدم، علی اکبر خسرو شاهی، مریم حسین خواه، جلوه جواهری، ناهید کشاورز، هومن فخار، راحله عسگری زاده، نسیم خسروی، محبوبه حسین زاده، امیر یعقوبعلی، دلارام علی، مارل فرخی، ناهید جعفری و سمیه فرید را بر عهده داشت وی همچنین وکالت برخی کشته شدگان و اعدام شدگان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ از جمله احمد نجاتی کارگر و آرش رحمانی‌پور را بر عهده داشت.

همسر این وکیل دربند با تاکید بر اینکه تنها جرم همسرش دفاع از حقوق موکلینش بوده است خاطر نشان می کند: “یکی و دو ماه قبل از بازداشت به خانم ستوده با عنوان یکی از نهادهای امنیتی با او تماس گرفتند حتی به خود من هم زنگ زدند و تهدید می کردند که اگر از فلان پرونده کناره گیری نکنند، دچار مشکلات خواهند شد و همین اتفاق هم افتاد. اگر می خواهند انکار کنند مسئله ای نیست اما چیزی که هست خود همسرم آن زمان به وزیر اطلاعات هم نامه نوشت و اینها را گفت. اگر از ناحیه آنها نبوده می توانند پیگیری کنند که شخص تماس گیرنده از کجا بوده است؟ در دادگاه هم در پرونده همسرم چیزی وجود نداشت و سر و ته این همه جنجال فقط بر سر مصاحبه خانم ستوده بوده است. ایشان هم که در مصاحبه نه به کسی توهین کرده نه چیزی ورای قانون گفته بود و فقط همین انتقاداتی که ما الان نسبت به بازداشت او داریم خانم ستوده با ادبیات حقوقی نسبت به موکلانش مطرح می کرده است…”

آقای خندان در پایان می گوید: ” الان هم که نزدیک سال نو است اصلا عید برایمان مفهومی ندارد مثل پارسال که در ایام تعطیل عید از ۲۶ اسفند تا نوزده فروردین حتی همان ملاقات کابینی هم نداشتیم بنابراین اصلا عیدی نداریم…”

21 feb. 2012

صدور حکم بیست و دو سال و ۹ ماه زندان برای ۱۱ فعالین ترک


شعبه اول دادگاه انقلاب تبریز با صدور حکمی، یازده نفر از فعالین ترک را در مجموع به بیست و دو سال و ۹ ماه و سه روز حبس محکوم کرده است.


در این حکم موسی برزین خلفه لی، وکیل دادگستری به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور به دو سال حبس تعزیری و به اتهام تبلیغ علیه نظام از طریق مصاحبه با رادیوهای خارجی و اطلاع رسانی در ارتباط با وضعیت موکلین‌اش به سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده است.

به گزارش «خانه حقوق بشر ایران» تقی سلحشور به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور به دو سال حبس تعزیری و از بابت اتهام عضویت در گروه «قورتولوش» که هدف آن بر هم زدن امنیت کشور اعلام شده به سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده است.

مهدی حمیدی شفق به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور به دو سال حبس تعزیری و به اتهام تبلیغ علیه نظام جمهوری اسلامی از طریق مصاحبه با رادیو های خارجی به سه ماه و یک روز حبس تعزیری محکوم شده است.
مصطفی عوض پور، وحید شیخ بگلو، علی حاج ابول لو (حسن ارک) ، جمشید زارعی، عزیز پورولی، احمد ریاضی مبارکی، محمود فضلی و مهدی توری هشت متهم دیگر همگی به اتهام اجتماع و تبانی برای ارتکاب جرم علیه امنیت کشور، به دو سال حبس تعزیری محکوم شده‌اند که یک سال از آن به حالت تعلیق در آمده است.

این افراد به همراه ۱۸ نفردیگر در روز دوم شهریور ماه سال جاری در محله ی قوم تپه ی تبریز و در منزل پدری مصطفی عوض پور دستگیر شده بودند.

20 feb. 2012

گزارش آماری نقض حقوق بشر – ویژه بهمن ماه ۱۳۹۰



نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران بر اساس برنامه ماهانه خود که بیش از ۲۳ ماه از آغاز آن می‌گذرد، اقدام به انتشار گزارش آماری ماهانه از وضعیت حقوق بشر ایران ویژه بهمن ماه ۱۳۹۰ نمود‫.

‎ در این نوشتار ۱۹۱ گزارش حقوق بشری منتشره بهمن ماه در ۱۱ رسته حقوقی مورد بررسی قرار گرفته است. و علاوه بر تلاش برای ارتقای دقت گزارشات تلاش شده است جنبه‌های آموزشی نیز در گزارش تقویت شود. بررسی حقوقی اخبار و گزارشات مهم و پرداختن به گزارشاتی که بیشترین و کمترین توجه را به خود را اختصاص داده است در کنار استفاده از محاسبات آماری و نموداری را باید از دیگر نکات برجسته این گزارش دانست‫.

متن کامل این گزارش به شرح زیر است، هم چنین برای دریافت نسخه PDF آن اینجا کلیک کنید.

ارزیابی عمومی اخبار نقض حقوق بشر در ماهِ بهمن

در بهمن ماه ۱۳۹۰، نقض گسترده‌ی حقوق بشر، هم‌چون ماه‌ها و سال‌های گذشته به علت رفتار طبقه‌ی حاکم و هم‌چنین ساخت سنتی-فرهنگی جامعه‌‌، در ایران ادامه یافت که بر این اساس نه تنها مسئولان در حوزه‌ها و بخش‌های مختلف نظامِ حاکم بر ایران منجمله قضایی و انتظامی که برخی از مردم نیز، خود ناقضِ حقوق بشرِ دیگر افراد جامعه بودند.

پس از آنکه برخی از اصلاح طلبان در سالگرد تجمعات مردمی ۲۵ بهمن سال ۱۳۸۹ که منجر به کشته شدن دستکم دو تن از معترضین به نام‌های محمد مختاری و صانع ژاله و هم‌چنین حصر خانگی مهدی کروبی و میرحسین موسوی شده بود، فراخوان تجمع دادند؛ نیروهای امنیتی از روز ۲۴ بهمن ماه در داخل دانشگاه تهران و در مقابل درب این دانشگاه حضور محسوسی یافته و حراست دانشگاه تهران با کنترل شدید ورود و خروج دانشجویان، اقدام به گشت زنی در محوطه‌ی دانشگاه و ایجاد فضایی شالوده از رعب و وحشت نمود. در روز ۲۵ بهمن ماه نیز علاوه بر اینکه نیروهای انتظامی و امنیتی از ساعت ۱۵ در مناطق پرتردد شهر تهران و میادین اصلی اقدام به مانور نظامی کرده و فضایی مملو از رعب و وحشت ایجاد کردند، از شکل گیری تجمعات منسجم ممانعت به عمل آوردند (دامنه‌ی جو امنیتی در شهرهای اصفهان، کرمانشاه و اهواز نیز محسوس بوده است). این نیروها هم چنین به ضرب و شتم شهروندان و درگیر شدن با ایشان و بعضاً بهشلیک گاز اشک آور به سمت تجمع کنندگان، برای متفرق کردنشان روی آوردند. این در حالیست که تعدادی نیز در پی این برخوردهابازداشت و به وسیله‌ی ون‌های نیروی انتظامی به مکان نامعلومی منتقل شدند که البته برخی از شهروندان بازداشتی پس از بازجویی سرپایی آزاد شده‌اند.

در خصوص صدور احکام اعدام برای فعالین سیاسی توسط دادگاه‌های انقلاب نیز در ماه گذشته رضا اسماعیلی (مامدی) فرزند توفیق ،۳۴ ساله و اهل روستای دریک از توابع شهرستان سلماس که در حدود پنج ماه پیش توسط نیروهای امنیتی بازداشت شده بود و در حال حاضر در زندان سلماس محبوس است؛ به اتهام “محاربه” از طریق “فعالیت تبلیغی و همکاری با یکی از احزاب کردی مخالف نظام”؛ با این حکم غیر انسانی مواجه شد.

در همین رابطه پرونده‌ی زانیار و لقمان مرادی، دو زندانی سیاسی کُرد محبوس در زندان رجایی شهر کرج که ایشان نیز بنا بر رای قاضی صلواتی، به اتهام محاربه از طریق قتل پسر امام جمعه‌ی شهر مریوان به اعدام محکوم شده بودند، پس از تایید حکم از سوی دیوان عالی کشور، بدون ابلاغ کتبی به ایشان به اجرای احکام زندان رجایی شهر کرج ارجاع داده شد.

مضاف بر این قاضی صلواتی، رئیس شعبه‌ی ۱۵ دادگاه انقلاب تهران، مهدی علیزاده فخر آباد ۳۰ ساله، متاهل و اهل مشهد، طنز نویس و فعال سایبری را به اتهام محاربه به اعدام محکوم کرد. سعید ملک پور و وحید اصغری هم پیش‌تر با اتهامی مشابه در پرونده‌ای موسوم به “مضلین” به اعدام محکوم شده بودند. حسن سی سختی دیگر فرد قربانی این پرونده به حبس ابد محکوم شده است.

بازتاب ویژه‌ی برخی اخبار در رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی

در طی هر ماه برخی از اخبار مورد توجه “ویژه” قرار گرفته و با “حساسیت” خاصی دنبال می‌شوند که بازتاب گسترده‌ای در فضای مجازی و رسانه‌ها نیز به دنبال دارند. بایستی اشاره کرد که این مهم در حالیست که بعضاً امکان این وجود دارد که این گزارش‌ها حجم کمتری از نقض حقوق بشر را نسبت به موارد مشابه در این حوزه به خود اختصاص داده باشند.

یکی از اخباری که با بازتابِ ویژه‌ای در حوزه‌ی حقوق بشر رو به رو شد، ادعای مسئولانِ امنیتی راجع به دستگیری تعدادی از همکاران بی‌بی سی فارسی در ایران بود که توسط صادق صبا، رئیس بخش فارسی این رسانه تکذیب شد و وی از تحت فشار قرار دادن اعضای خانواده یا دوستان تعدادی از کارمندان بی‌بی‌سی فارسی توسط ماموران امنیتی ایران در هفته‌های اخیر خبر داد. این اقدام که به منظور تحت فشار قرار دادن همکاران بخش فارسی این رسانه در لندن و درخواست برای اخذ اعتراف از قربانیان همراه بوده است، حتی با واکنش وسیع برخی دولت‌ها و سازمان‌های حقوق بشری همراه شد.

در ماه گذشته همینطور ارتباط کاربران ایرانی با پست‌های الکترونیکی و تمام سایت‌های خارجی که نیاز به ورود و ثبت اطلاعات دارند،مسدود شد و همینطور امکان اتصال به وب سایت هایی که از پروتوکل SSL برای برقراری ارتباط امن با سرویس های خود استفاده می‌کنند،قطع شد. مختل شدن این سرویس در ایران همزمان با اخبار تلاش سازمان‌های امنیتی فعال در زمینه‌ی سایبری برای بدست آوردن اطلاعات ورود به سرویس های ایمیل کاربران ایرانی صورت گرفت.

جدا از این موارد پلیس نظارت بر اماکن عمومی در راستای اجرای طرح امنیت محله محور و آنچه “برخورد با مظاهر غربی و ترویج دهنده بی بند و باری” عنوان می‌شود، تمامی اسباب بازی فروشی‌ها و عرضه کنندگان محصولات فکری را بازرسی، “عروسک‌های باربی” را از سطح شهر جمع آوری و ده‌ها مغازه فروشنده‌‌ی‌ این نوع عروسک‌ها را پلمپ کرد.

بی‌توجهی رسانه‌ها و شبکه‌های اجتماعی به گزارش‌های حقوق بشری

بسیاری از اخبار در حوزه‌ی حقوق بشر همواره با پوشش نامناسب از سوی رسانه‌ها روبه رو می‌شوند. این نوع پوشش نامناسب که گاهاً با فعالیت افراد فعال در فضای مجازی نیز توام می‌گردد، موجب شده که برخی موارد نقض حقوق بشر به رقم اهمیت با کم توجهی و بعضاً بی‌توجهی مواجه می‌شوند. این بخش که به نوعی در تقابل با بخش قبل قرار می‌گیرد، به این دسته از گزارشات حقوق بشر اختصاص دارد. این نوع رفتار همسویی خواسته یا ناخواسته‌ای با رفتار طبقه‌ی حاکم و رسانه‌های دولتی نیز برقرار کرده است.

در بهمن ماه مصطفی علیزاده، کارگر قسمت رنگ گروه بهمن (مزدا) در محوطه‌ی کارخانه دست به خودکشی زد و جان باخت. دلیل این خودکشی قرارداشتن نام او به همراه تعداد دیگری از کارگران در لیست اخراج پایان بوده است.

از سوی دیگر کودکی توسط یک مرد کارتن‌خواب در شرق تهران که در جستجوی غذا از میان زباله‌‌ها بود، در حالت بی‌هوشی پیدا شد که با تلاش پزشکان زنده ماند. این در حالی است که پزشکان نظر دادند او بار‌ها شکنجه و سوزانده شده است.

در حوزه‌ی اقلیت‌های قومی نیز نیروهای امنیتی دستکم ۶0 نفر را در شهرهای مختلف خوزستان بازداشت کرده اند و یکی از دستگیر شدگان در بازداشتگاه درگذشته است. این برخوردها، از شهر عرب نشین شوش شروع شده و سپس به سایر مناطق این استان از جمله شهرهای اهواز و حمیدیه گسترش یافت. شواهد حاکی از آن است که این اقدام با نزدیک شدن به سالگرد اعتراضات قومی سال ۸۵ ارتباط داشته و پس از دیوارنویسی عده‌ای از جوانان در شوش و دعوت مردم به تحریم انتخابات مجلس نهم، آغاز شده است.

از طرفی پس از آنکه جمعی از معلمان استان کرمانشاه، در اعتراض به بی‌توجهی مسئولان نسبت به رفع مشکلات مالی‌شان دست بهاعتصاب زدند، مضاف بر اینکه مدیر کل آموزش و پرورش کرمانشاه از معلمان اعتصابی درخواست کرد به سر کلاس‌های خود بازگردند؛ محمد توکلی دبیر کانون صنفی فرهنگیان کرمانشاه نیز به حراست آموزش و پرورش احضار شد.

در یک پدیده‌ی نادر هم، پس از ایجاد حدود ۲۰حفره در بستر دریاچه‌ی پریشان و زبانه کشیدن شعله‌های آتش از درون این حفره‌ها، این دریاچه دچارآتش سوزی شدید شد به طوری که با گذشت چندین روز از گذشت این آتش سوزی این واقعه نه تنها مهار نشده که برخی گزارش‌ها حاکی از شدت از آن است. این پدیده ناشی از خشکسالی و برداشت‌های بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی است.

هم چنین یک مقام مسئول در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از تعلیق و لغو امتیاز “نشر چشمه” خبر داده است. نشر چشمه، از زمان تأسیس در حوزه‌های مختلف هنر و ادبیات مانند داستان، شعر، نمایشنامه، فیلمنامه، سینما و تحقیقات ادبی فعالیت کرده‌است و جزو نامدارترین‌ انتشاراتِ کشور به شمار می‌رود.

علاوه بر این، بر اساس آخرین آمارها، معاون توسعه‌ی سازمان رفاه و خدمات اجتماعی شهرداری تهران، از جمع آوری و ساماندهی حدود ۳۴ هزار فرد “آسیب دیده” از سطح شهر تهران خبر داده است. ادعای ساماندهی شهروندانِ بی خانمان در حالی به کرات از سوی مسئولین مختلف مطرح می‌شود که بعضاً دیده شده، این افراد با رفتاری خشونت آمیز و غیرانسانی توسط ماموران شهرداری و نیروهای انتظامی جمع آوری می‌شوند. آنطور که مسئولین خود نیز اقرار کرده‌اند، این شهروندان در پی اجرای طرحی موسوم به “امنیت محله محور” و زشت نشدن چهره‌ی شهر جمع آوری می‌شود. جامعه شناسان معتقدند که شهرداری صرفاً برای این که مردم کارتن خواب‌ها و متکدیان را در شهر نبینند این اقدام را انجام می‌دهند.

چند رویداد مثبت

در کنارِ تمامی اشکالِ نقض حقوق بشر در کشور، گاهاً رویدادهای مثبتی در این حوزه نیز رخ می‌دهند. این بخش صرفاً برای استقبال از این وقایع و تصمیمات بشر دوستانه‌ و با امید به منسوخ شدن تمامی اقدامات ضد انسانی در کشور، به ذکر این موارد می‌پردازد.

یکی از رویدادهای مثبتِ ماه گذشته، در رابطه با پرونده‌ی جواد لاری زندانی سیاسی است. بر اساس حکم مجدد شعبه‌ی ۲۶ دادگاه انقلاب استان تهران آقای لاری که پیش‌تر به اعدام محکوم شده بود، محکومیت این زندانی سیاسی به ۲ سال حبس تعزیری تقلیل یافت و وی با احتساب ایام حبس، آزاد شد.

در رابطه با لغوِ احکامِ اعدام، جوان ۱۹ ساله‌ای یز که متهم بود در حین پرستاری از یک پیر زن ۸۰ ساله با درگیری با وی موجب مرگش شده است، پس از گذشت اولیای دم از اعدام نجات یافت. اولیای دم بعد از تأیید حکم در دیوان عالی کشور، رضایت خود را اعلام کردند.

از سوی دیگر و پس از آنکه قانون مجازات اسلامی، سرانجام و با پشت سر گذاشتن حرف و حدیث‌های بسیار در دی ماه سال جاری توسط شورای نگهبان تایید شد، سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس مدعی شد که مجازات قصاص برای افراد زیر ۱۸ سال بر اساس این قانون ممنوع شده است. حقوق دانان پس از بررسی این ادعا تاکید کرده‌اند که بر اساس قانون جدید در رابطه با مجازات‌های تعزیری برای کودکان عموماً و دختران خصوصاً، تغییرات مناسبی صورت گرفته اما لغو کامل و بدون قید و شرط مجازات قصاص برای نوجوانان زیر ۱۸ به هیچ وجه محقق نشده و قانون مجازات اسلامی در این بخش نیز، کماکان با استاندارهای بین المللی حقوق بشر، فاصله‌ی زیادی دارد. بر اساس ماده ۹۰ این قانون، اگر افراد بالغ کمتر از ۱۸ سال ماهیت جرم انجام شده و یا حرمت آن را درک نکرده باشند و یا در رشد کمال و عقل آن‌ها شبهه وجود داشته باشد، از قصاص معاف می‌شود اما اگر پزشکی قانونی و قاضی رای به خلاف این دهد، اعدام هم‌چنان پابرجا خواهد بود. جدا از این، قانون مورد اشاره، کماکان ابهاماتی در خصوص احتساب سن افراد به شمسی یا قمری باقی گذاشته است.

در این خصوص سکوت درباره‌ی حکم رجم یا سنگسار که مجازاتی است برای زنا(روابط جنسی خارج از ازدواج زن و مرد در صورتی که یکی از آن‌ها متاهل باشد) نیز احتمال اینکه این مجازات از قانون جدید مجازات اسلامی حذف شده، به میان آورد و البته که در چنین حالتی نیز مجازات اعدام جایگزین سنگسار خواهد شد. اشاره به این نکته ضروری ست که در حال حاضر چندین زندانی با این حکم در زندان‌های کشور به سر می‌برند.

بررسی حقوقی برخی از گزارش‌های ماه گذشته

در بخش پیش‌رو، برخی از گزارش‌های ماه گذشته که د فوق به آن‌ها اشاره شد، از لحاظ حقوقی و به اختصار بررسی می‌شوند. این امر به منظور لزوم امر آموزش در کنار اطلاع رسانی‌ و آشنایی قربانیانِ حوزه‌ی حقوق بشر و شهروندان با حقوق بنیادین خویش است.

ممانعت از تجمع و راهپیمایی در حوزه‌ی اندیشه و بیان و بسیاری دیگر از حوزه‌ها که همواره با مخالفت نیروهای حکومتی مواجه می‌شود علاوه بر اینکه ناقض بندهای ۱ و ۲ ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و ماده‌ی ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر که بر حق آزادی عقیده و بیان تاکید نموده‌اند؛ است، به بند ۱ ماده‌ی ۲۰ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده‌ی ۲۱ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی که حق تشکیل و آزادی اجتماعات را به رسمیت می‌شناسد، نیز بی توجه است. این همه در حالیست که بر طبق اصل ۲۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی هم تشکیل اجتماعات و راه پیمایی ها بدون حمل سلاح و به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد، آزاد است.

به علاوه بازداشت خودسرانه و تحت الشعاع قرار دادن آزادی و امنیت شخصی افراد طبق بند ۱ ماده‌ی ۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی محکوم است و اخذ اعتراف در قسمت‌های متعددی از مقاوله نامه‌های موجود از قبیل بخش ز بند ۳ ماده‌ی ۱۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی و بند ۹ قانون احترام به آزادی‌های مشروع و حقوق شهروندی محکوم شده و فاقد هرگونه ارزش شمرده می‌شود.

در رابطه با صدور احکام متعدد اعدام توسط دستگاه قضایی در کشور، ماده‌ی ۳ اعلامیه جهانی حقوق بشر و بند ۱ ماده‌ی ۶ اعلامیه حقوق مدنی-سیاسی، هشدار می‌دهند که حق زندگی، از حقوق ذاتی هر انسان به حساب می‌آید و این حق بایستی به موجب قانون نیز حمایت شود. بند ۲ ماده‌ی ۱ دومین پروتکل اختیاری میثاق بین المللی حقوق سیاسی و مدنی به منظور الغای مجازات مرگ هم اقدامات لازم را در جهت منسوخ کردن مجازات مرگ در قلمرو قضائی را، به کشورها گوشزد می‌کند.

مضاف بر این به علل گوناگونی منجمله، اجرایی شدن طرح تعدیل اقتصادی، عدم استخدام کارگران توسط کارفرمایان با تکیه بر قوانین کار و شرایط اقتصادی موجود که منجر به تعطیلی یا ورشکستی خیل عظیمی از کارگاه‌ها و کارخانه‌ها شده است؛ مدتی ست که با اخراج طیف وسیعی از کارگران و روند رو به رشد معضل بیکاری مواجه هستیم که در ماه گذشته نیز یک کارگر به همین علت دست به خودکشی زد. در حالیکه عدم تامین نیازی‌های حداقلی کارگران نقض صریح بند ۱ ماده‌ی ۱۱ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و بخش الف ماده‌ی ۷ میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی که بر تامین یک زندگی حداقلی برای این طبقه تاکید می‌ورزد، است.

از سوی دیگر بهره برداری بیش از حد از منابع طبیعی که در ماه گذشته سبب ایجاد آتش سوزی در دریاچه‌ی پریشان شد، ناقض مفاد متعددی از مقاوله‌نامه‌های بین المللی ست. بر اساس اصل بیست و سوم بیانیه‌ کنفرانس‌ سازمان‌ ملل‌ متحد‌ درباره محیط‌ زیست‌ و توسعه‌ امکان‌ بهره‌برداری‌ از محیط‌ زیست‌ و منابع‌ طبیعی‌ برای‌ انسان‌ محدود است‌. بنابراین‌ باید این‌ منابع‌ تحت‌ نظارت‌ و حفاظت‌ قرار گیرد. ماده‌ی ۱۵ پیش طرح سومین میثاق بین المللی حقوق همبستگی هم بر این نکته که دولت‌ها موظف‌اند تا شرایط طبیعی حیات را دچار تغییرات نامساعدی نکنند که به سلامت انسان و بهزیستی جمعی آسیبی وارد کند؛ تاکید دارد. بر پایه‌ی بخشی از ماده‌ی ۲۳ اعلامیه هزاره نیز به توقف بهره برداری نادرست از منابع آبی، با ایجاد و تدوین راه کارهای مدیریت آب که دسترسی معقول و منصفانه و ایجاد تخایر کافی را ترویج کند؛ تاکید شده است. اصل اول اعلامیه‌ی کنفرانس سازمان ملل متحد درباره‌ی محیط زیست (اعلامیه استکهلم)، ماده‌ی ۱۱ پروتکل الحاقی به کنوانسیون آمریکایی حقوق بشر، ماده‌ی ۱۴ پیش طرح سومین میثاق بین المللی حقوق همبستگی و ماده‌ی ۲۴ منشور آفریقایی حقوق بشر نیز زندگی در محیط زیستی سالم و متعادل را از حقوق بنیادین انسان‌ها بر شمرده‌اند.

همینطور ممانعت از دسترسی شهروندان به اخبار و اطلاعات از طریق اینترنت جدا از اینکه ناقض ماده ۱۹ اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده ۱۹ میثاق بین المللی حقوق مدنی سیاسی در مورد به رسمیت شناخته شدن آزادی بیان و عقیده است، بند ۲۵ اعلامیه هزاره که بر آزادی رسانه ها برای اجرای نقش اساسی آنها و نیز حق مردم برای دسترسی به اطلاعات را تاکید می‌ورزد هم، نقض می‌نماید.

در پایان نیز با اشاره به اینکه اساساً گزارش‌های مربوط به کودک آزاری با پوشش مناسبی مواجه نبوده و قطعاً ماهانه موارد بسیار اندکی که از لحاظ کمی به هیچ عنوان قابل مقایسه با واقعیت موجود در جامعه نیست، رسانه‌ای می‌شود باید تاکید کرد که بند ۱ ماده‌ی ۲۴ میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، هر کودکی را بدون هیچگونه تبعیض از حیث نژاد، رنگ، جنس، زبان، مذهب، اصل و منشاء ملی یا اجتماعی، مکنت یا نسب، مُحق به این می‌داند که از تدابیر حمایتی که به اقتضای وضع صغیر بودنش از طرف خانواده او و جامعه و حکومت کشور او باید بعمل آید برخوردار گردد و بند ۱ ماده ۱۹ کنوانسیون حقوق کودک که کشورهای‌ طرف‌ کنوانسیون‌ را ملزم به اجرای تمام‌ اقدامات‌ قانونی‌، اجرایی‌، اجتماعی‌ و آموزشی‌ در جهت‌ حمایت‌ از کودک‌ در برابر تمام‌ اشکال‌ خشونت‌های‌ جسمی‌ و روحی‌، آسیب‌رسانی‌ یا سوءاستفاده‌، بی‌توجهی‌ یا سهل‌انگاری‌، بدرفتاری‌ یا استثمار می‌نماید؛ اشکال مختلف کودک آزاری را مورد نکوهش قرار داده‌اند.

مقدمه آمار

بر اساس گزارش‌های گردآوری شده از سوی نهاد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران، در محدوده زمانی بهمن ماه سال ۱۳۹۰ تعداد ۱۹۱ گزارش از سوی حداقل ۴۷ منبع خبری یا حقوقی انتشار یافته است.

در بررسی موردی ۱۹۱ گزارش بهمن ماه، تعداد ۱۸۹۴ مورد نقض حقوق که ۱۳۹۴ مورد آن نقض مستقیم حقوق بنیادین بشر با حضور آمر در تطبیق با اعلامیه جهانی حقوق بشر و تعداد ۵۰۰ مورد آن نقض حقوقی است که در عین وجود معاهدات بین المللی، نقض بنیادین حقوق بشر محسوب نمی‌شود؛ ارزیابی شده است،

عمده موارد نقض حقوقی که علیرغم تاثیر مستقیم از سیاستگذاری‌های حکومت، اقدام مستقیم و منظم نقض حقوق بشر را در بر نمی‌گیرد، در حوزه کارگری بوده است و حقوقی از قبیل اخراج، تعلیق و یا بیکاری کارگران پس از تعطیلی کارخانه رخ داده است.

بدیهی است گزارش‌هایی که در پی می‌آید با توجه به عدم اجازه دولت ایران به فعالیت مدافعان حقوق بشر تنها بخش کوچکی از نقض سیستماتیک حقوق بشر در ایران است. در موضوع میزان خطای گزارش که حداکثر ۳ درصد در بحث منابع برآورد می‌شود باید اشاره کرد که ارگانهای خبری مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران میزان ۳۵ درصد گزارش‌های این ماه را ارائه و مستند کرده‌اند، رسانه‌های حکومتی یا نزدیک به دولت میزان ۲۳ درصد و سایر منابع خبری-حقوقی غیر دولتی ۴۲ درصد گزارش‌ها را منتشر کرده‌اند که بدیهی است بخش آمار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران امکان زیادی برای مستند کردن گزارش‌های سایر گروه‌های خبری یا حقوقی را ندارد و در این حوزه حسب تجربه و شناخت خود عمل می‌کند.

“در حال حاضر در گزارشی که پیش رو است، میزان موارد نقض حقوق نسبت به ماه مشابه سال قبل ۵۲% افزایش و نسبت به ماه قبل نیز ۱۹% افزایش داشته است.”

مشروح آمار

کارگری:

در آبان ماه سال جاری ۲۲ گزارش در مورد نقض حقوق کارگران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران به ثبت رسید که تعداد ۱ گزارش از آن گزارش‌هایی را در بر می‌گرفت که مستقیماً نقض حقوق بشر نبوده ولی مرتبط به سیاستگذاری‌های حکومت و همینطور حقوق مدنی است. مجموع موردی این نقض حقوق بالغ بر ۹۸۴ مورد است.

بر اساس این گزارش‌ها ۵۷ کارگر به دلیل تعطیلی کارخانه و یا تعدیل نیرو از کار اخراج شدند، در مجموع ۱۳ ماه از حقوق کارگران در شرکت‌ها و کارخانجات مختلف با تعویق همراه بوده است که بر اساس آمار موجود بیشترین آن تعویق ۶ ماهه پرداخت حقوق کارگران نساجی مازندران بوده است.

بر اثر سوانح در محل کار به دلیل فقدان ایمنی شغلی ۵ کارگر جان خود را از دست دادن و ۶ تن نیز زخمی شدند و از سوی دیگر دستگاه امنیتی کشور ۱۶ تن از فعالان کارگری را بازداشت شدند.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق کارگران ۴۱% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز شاهد کاهش ۶۳% بوده ایم.”

اقلیت‌های مذهبی:

در ماه گذشته از مجموع ۱۳ گزارش ثبت شده، تعداد ۶۲ مورد نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.

بخشی از این آمار مربوط به بازداشت ۳۵ تن از شهروندان بهایی، اهل سنت، اهل حق و مسیحی بوده است هم چنین ۴ تن از اقلییت‌های مذهبی به ۹۶ ماه حبس تعزیری، ۶۰ ماه محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شدند.

احضار ۷ شهروند به دادگاه انقلاب و محاکمه ۵ تن از جمله موراد نقض حقوق اقلییت های مذهبی در طی ماه جاری بوده است.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اقلیت‌های مذهبی ۶۲% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز شاهد افزایش ۱۵% بوده ایم.”

اقلیت‌های قومی-ملی:

در ماه گذشته از مجموع ۱۳ گزارش ثبت شده، تعداد ۹۵ مورد نقض حقوق اقلیت‌های قومی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.

از این تعداد می‌توان به بازداشت ۷۵ شهروند و محکومیت ۱ تن از سوی دستگاه قضایی به یک سال حبس تعزیری و محاکمه ۱۴ تن دیگر از جمله موارد نقض حقوق اقلییت های قومی بوده است.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اقلیت‌های قومی ۴۶% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۷۵% را شاهد بوده‌ایم.”

اصناف:

در ماه گذشته از مجموع ۹ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۱۲ مورد نقض حقوق اصناف در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.

پلیس اماکن ۱۲۵ لباس فروشی را پلمپ و احضار یک معلم و فعال صنفی به دادگاه انقلاب از جمله موارد مهم نقض حقوق اصناف در ایران بوده است.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اصناف ۳۰% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۴۴% را شاهد بوده‌ایم.”

فرهنگی:

در ماه گذشته از مجموع ۸ گزارش ثبت شده، تعداد ۸ مورد نقض حقوق فرهنگی در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.

در این حوزه بایستی به ممانعت از نشر آثار فرهنگی و سانسور یک برنامه تلویزیونی اشاره داشت.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق فرهنگی نسبت به سال گذشته تغییری نداشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۱۲% را شاهد بوده‌ایم.”

اعدام:

در ماه گذشته از مجموع ۱۶ گزارش ثبت شده، تعداد ۲۷ مورد صدور و اجرای حکم اعدام در زندان ها و یا در ملاء عام توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.

در بهمن ماه سال جاری، حسب گزارشات به ثبت رسیده، ۱۳ شهروند به اتهام‌های مواد مخدر، قتل، محاربه و تجاوز به اعدام محکوم شدند و ۱۱ زندانی نیز بر اساس اتهام قتل، جرایم مواد مخدر، تجاوز و سرقت اعدام شدند.

۳ تن از محکومین نیز به اتهام های چون قتل، تجاوز، سرقت مسلحانه و … در ملاء عام اعدام شدند.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل صدور و اجرای حکم اعدام ۴۵% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۵۱% را شاهد بوده‌ایم.”

دانشجویان:

در ماه گذشته از مجموع ۱۴ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۷ مورد نقض حقوق دانشجویان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.

این گزارش‌ها بازداشت ۲ دانشجو و محکومیت ۳ دانشجو به ۹۶ ماه حبس تعزیری محکوم شدند و از سوی دیگر نیز ۴ تن از دانشجویان نیز از حق تحصیل در دانشگاه محروم شدند.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق آکادمیک ۷۵% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۱۶% را شاهد بوده ایم.”

زندانیان:

در ماه گذشته از مجموع ۴۷ گزارش ثبت شده، تعداد ۱۳۶ مورد نقض حقوق زندانیان در ایران توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.

این تعداد گزارش مربوط به ۲۱ مورد شکنجه و یا ضرب و شتم زندانیان، ۲۰ مورد عدم رسیدگی پزشکی، ۱۵ مورد اعمال محدودیت مضاعف، ۸ مورد نقل و انتقال اجباری و ۴ مورد اعمال فشار و تهدید زندانیان بود.

هم چنین ۲۰ مورد بلاتکلیفی و ۲ مورد اعتصاب غذا نیز از دیگر موارد نقض حقوق زندانیان لحاظ شده است.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق زندانیان ۲۹% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز افزایش ۷% را شاهد بوده‌ایم.”

اندیشه و بیان:

در ماه گذشته از مجموع ۴۹ گزارش ثبت شده، تعداد ۴۵۰ مورد نقض حقوق در حوزه اندیشه و بیان توسط واحد آمار، نشر و آثار مجموعه فعالان حقوق بشر در ایران استخراج شد.

بر اساس این آمار ۲۴ تن از فعالین در این حوزه بازداشت، ۳ تن احضار به اطلاعات و دادگاه انقلاب و ۳۷۸ نفر دیگر نیز در دادگاه مورد محاکمه قرار گرفتند. همینطور ۱۴ تن از فعالین نیز جمعا به ۸۸۰ ماه حبس تعزیری، ۱۰ میلیون ریال جزای نقدی و ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند.

“طبق آمار فوق و با مقایسه آن در ماه مشابه سال قبل نقض حقوق اندیشه و بیان ۶۱% نسبت به سال گذشته کاهش داشته است، هم چنین نسبت به ماه پیش نیز کاهش ۲۲% را شاهد بوده‌ایم.”

در گزارش فوق به دلیل عدم گزارش نقض حقوق کودکان و زنان این دو بخش مورد بررسی قرار نگرفته است.

بررسی آمار

نمودار‌ها

نمودار زیر مقایسه گزارش ماهانه بر اساس گستره رسته‌ها دربهمن ماه ۱۳۹۰ است، همانطور که در ذیل مشاهده می‌کنید، زندانیان با ۳۶% و حوزه اندیشه و بیان با ۲۳% به ترتیب در رتبه اول و دوم تعداد موارد گزارش شده از سوی گزارشگران حقوق بشر قرار دارند.


در ادامه می‌توانید نمودار دایره‌ای مربوط به مقایسه استان‌ها و حجم گزارشات ثبت شده که رابطه مستقیمی با توان گزارشگران حقوق بشر در ایران دارد را مشاهده نمائید.


در پایان برای مقایسه آماری بهمن ماه ۹۰ با ماه مشابه سال قبل و دی ماه سالجاری، به نمودار ذیل توجه کنید.


متن کامل این گزارش به شرح زیر است، هم چنین برای دریافت نسخه PDF آن اینجا کلیک کنید.

یازده تن از بازداشت شدگان ۲۵ بهمن در قرنطینه اندرزگاه ۷ زندان اوین/به همراه اسامی



یازده تن از بازداشت شدگان راهپیمایی ۲۵ بهمن ماه در قرنطینه اندرزگاه ۷ زندان اوین نگهداری می‌شوند.

به گزارش هرانا، غلام حسین قاسمی، فرشاد اژیده، حمید عابدینی، محمد علی عبدلی، محسن مرادی، غلامحسین اذری نجف ابادی، حامد اصلانی، علی شکر چی، علی ازاد، طوفان هاتفی، مسعود کرمی از جمله شهروندان تهرانی هستند که در اعتراضات ۲۵ بهمن ماه در نقاط مختلف تهران بازداشت و به زندان اوین منتقل شدند.

دو تن از بازداشت شدگان فوق پژمان ظفرمند و فرشاد اژیده با سپرده قرار وثیقه و یا کفالت از زندان اوین به صورت موقت آزاد شدند و علی شکرچی از قرنطینه اندرزگاه ۷ به بند ۲۰۹ زندان اوین جهت انجام بازجویی منتقل شده است.

گفتنی است مسعود کرمی یکی از بازداشت شدگان ۲۵ بهمن دارای تابعیت دوگانه ایرانی – نروژی است.

خانواده های سه زندانی محکوم به اعدام :نگذارید بچه های ما را اعدام کنند


خانواده ها و نزدیکان سه زندانی سیاسی محکوم به اعدام در مصاحبه با “روز” با اشاره به ارجاع احکام اعدام این زندانیان سیاسی به شعبه اجرای احکام اعلام کردند که جان آنها در خطر است و هر لحظه ممکن است آنها را پای چوبه دار ببرند.


سعید ملک پور، زانیار و لقمان مرادی سه زندانی سیاسی هستند که پس از تایید حکم اعدام شان از سوی دیوان عالی کشور و با ارسال پرونده هایشان به شعبه اجرای احکام در خطر اعدام قرار گرفته اند.

وکلای سعید ملک پور درخواست اعاده دادرسی داده اند اما با عدم ابلاغ رسمی حکم اعدام به زانیار و لقمان مرادی، انها امکان پی گیری و درخواست اعاده دادرسی یا اعمال ماده 18 را نیز ندارند.

سعید ملک پور، فارغ التحصيل رشته مهندسی متالورژی دانشگاه صنعتی شريف و ساکن کشور کانادا، مهرماه 87 پس از ورود به ایران و در ارتباط با پرونده‌ موسوم به مضلین 2 مربوط به جرایم اینترنتی بازداشت و به اعدام محکوم شد.

زانیار و لقمان مرادی متهم به دست داشتن در ترورسعدی، پسر امام جمعه مریوان همراه دو پسر جوان دیگر به نام هادی و عبداللـه در تیر ماه 88 بوده و محکوم به اعدام شده اند.

سعید ملک پور؛ اعاده دادرسی یا اجرای حکم؟

پرونده سعید ملک پور در حالی به شعبه اجرای احکام ارسال شده که وکلای او درخواست اعاده دادرسی داده اند و منتظر پاسخ دیوان عالی کشور مبنی بر پذیرش یا عدم پذیرش اعاده دادرسی در پرونده آقای ملک پور هستند.

یک حقوقدان که در جریان پرونده سعید ملک پور است به “روز” میگوید طبق قانون تا مراحل نهایی و راههای باقیمانده حقوقی برای پی گیری به اتمام نرسیده حکم نباید اجرا شود و اکنون هنوز به درخواست اعاده دادرسی پاسخ نداده اند و از سوی دیگر بحث کمیسیون عفو و بخشودگی هم مطرح است و وکلای آقای ملک پوراز همه این راههای قانونی برای نجات جان او اقدام میکنند.

از او می پرسم چطور با توجه به اینکه همه راههای قانونی برای پی گیری پرونده آقای ملک پور طی نشده پرونده به اجرای احکام رفته؟ می گوید: وقتی دیوان عالی کشور حکمی را تایید میکند پرونده طبیعتا به شعبه اجرای احکام میرود و مراحلی دارد که باید طی شود و وکلای آقای ملک پور در تلاش هستند تا بتوانند موافقت برای اعاده دادرسی را کسب کنند.

با این حال روند اعدام های اجرا شده در طی دو سال گذشته خانواده سعید ملک پور و فعالان حقوق بشر را نسبت به وضعیت این زندانی سیاسی به شدت نگران کرده است.

طی دو سال گذشته تعدادی از زندانیان سیاسی از جمله جعفر کاظمی، آقایاری، زهرا بهرامی، فرزاد کمانگر و… در بی خبری خانواده ها و وکلایشان اعدام شدند.

مریم ملک پور، خواهر سعید ملک پور که نگران وضعیت برادرش است به “روز” میگوید: آخرین باری که با سعید صحبت کردم او خیلی نگران بود صدایش مثل همیشه نبود او را تحت فشار گذاشته بودند که جلوی دوربین ها علیه خود اعتراف کند و می گفت سه بار برای اعتراف او را برده اند اما نپذیرفته. حتی تهدید کرده بودند که مرا بازداشت میکنند بیش از خودش، نگران من بود.

او می افزاید: ما واقعا نگران هستیم نمیدانیم چه باید بکنیم از سویی می شنویم که برای پرونده های سیاسی و امنیتی، بااعمال ماده 18 و یا اعاده دادرسی موافقت نمی شود و این بیشتر نگرانمان کرده از سوی دیگر تمام تلاش ما این است که همه راهها را برویم و آخرین کاری که از ما بر می آید این است که به کمیسیون عفو و بخشودگی درخواست دهیم و قطعا اینکار را نیز خواهیم کرد.

حکم اعدام آقای ملک پور پیش از این یکبار از سوی دیوان عالی کشور به دلیل “نقص در تحقیقات” نقض و برای تکمیل تحقیقات به دادگاه بدوی بازگردانده شده بود. اکرم اسماعیل پور، مادر آقای ملک پور چهارم آبان ماه از صدور مجدد حکم اعدام برای فرزندش از سوی شعبه 28 دادگاه انقلاب خبر داده و به “روز” گفته بود که این شعبه هیچ یک از نقائص پرونده را رفع نکرده و بدون اینکه تحقیقات را کامل و نقائص را رفع کند، مجددا حکم اعدام صادر کرده و حکم بار دیگر به دیوان عالی کشور ارجاع شده است.

مریم ملک پور، خواهر آقای ملک پور اما 27 دی ماه در مصاحبه با “روز” خبر از تایید حکم اعدام برادرش این بار در دیوان عالی کشور داده و گفته بود که در مراجعه وکلای برادرش به شعبه 32 دیوان عالی کشور به آنها گفته شده حکم اعدام تایید شده است.

خانم ملک پور افزوده بود: هیچ یک از نقایص پرونده سعید که پیش از این دیوان عالی کشور بر مبنای آنها حکم اعدام را نقض کرده بود برطرف نشده و قاضی مقیسه بدون برطرف کردن این نقص ها مجددا حکم اعدام صادر کرده بود. دیوان عالی کشور هم بدون توجه به عدم رفع نواقص این حکم را تایید کرده و اکنون سعید در خطر اجرای حکم اعدام قرار دارد.

آقای ملک پور از سوی سایت گرداب، متعلق به سپاه پاسداران، متهم به عضویت در چند شبکه فساد اینترنتی شده و سپس از او به عنوان مدیر بزرگترین سایت های مستهجن، ضد دین و ضد امنیت نام برده شد؛امری که خانواده آقای ملک پور آن را رد کرده اند. همان زمان خانم افتخاری، همسر آقای ملک پور به “روز” گفت به همسرش اتهاماتی چون تبلیغ علیه نظام، مدیریت سایت های مستهجن، توهین به مقدسات، توهین به رهبری، توهین به رئیس جمهور، ارتباط با گروههای معاند نظام و ارتباط با بیگانگان و به صورت کلی اتهام مفسد فی الارض” زده اند.

او توضیح داده بود که اتهام مدیریت سایت های مستهجن و سایر اتهامات کاملا دروغ و کذب است و سعید را در زندان و زیر شکنجه مجبور به اعتراف علیه خود کرده اند.

سعید ملک پور نیز پیشتر با انتشار نامه ای، شکنجه ها و نحوه اخذ اعترافات ازخود را مفصل شرح داده واعلام کرده بود که زیر شکنجه وادار به اعتراف علیه خود شده است.

او اما تنها کسی نیست که در این پرونده در خطر اعدام قرار دارد. احمد رضا هاشم پور، دیگر متهم این پرونده است که حکم او نیز از سوی دیوان عالی کشور تایید شده و در خطر اجرای حکم اعدام است. سرنوشت وحید اصغری، دیگر متهم این پرونده که او نیز به اعدام محکوم شده بستگی به نظر دیوان عالی کشور دارد و برای مهدی علیزاده، یکی دیگر از متهمان این پرونده نیز از سوی شعبه 15 دادگاه انقلاب حکم اعدام صادر شده است.

لقمان و زانیار مرادی بین مرگ و زندگی

پرونده های دو زندانی سیاسی دیگر یعنی زانیار و لقمان مرادی در شعبه اجرای احکام است و خانواده های انها به “روز” می گویند که با عدم ابلاغ رسمی حکم،این دو زندانی سیاسی امکان درخواست اعاده دادرسی یا اعمال ماده 18 را از دست داده اند و جانشان در خطر است.

عثمان مرادی، پدر لقمان مرادی به “روز” میگوید: جان پسرم رد خطر است حکم را شفاهی به او گفته اند و در آخرین تماسی تلفنی که با ما داشت فقط توانست همین را بگوید که شفاهی به او گفته اند حکمش تایید و به اجرای احکم رفته. دیگر هیچ خبری نداریم ملاقات که ندارد فقط یکبار ده ماه پیش در زندان رجایی شهر ان هم برای 15 دقیقه به صورت کابینی او را دیدیم و دیگر هیج ملاقاتی نبوده تلفن هم که میکند جز احوالپرسی حرفی نمیتواند بزند. وکیلش هم که برای پی گیری رفته می گوید کاری از دستش ساخته نیست.

از آقای مرادی می پرسم که آیا برای نجات جان فرزندش درخواست عفو به کمیسیون عفو و بخشودگی داده اند؟ می گوید ما هر کاری لازم باشد میکنیم اما پسرم میگوید گناهی نکرده و جرمی مرتکب نشده که تقاضای عفو کند میگوید بابت چی باید تقاضای عفو کنم وقتی بی گناه هستم ما هم دیگر نمیدانیم چه باید بکنیم می ترسیم یک روز از خواب بیدار شویم و ببینیم خبر اعدامش را نوشته اند.

در لقمان مرادی می گوید ما تنها امیدمان به خداست و پشتیبانی سازمان های بین المللی که اگر کاری نکنند بچه من بی گناه اعدام می شود خواهش میکنم پسر مرا تنها نگذارید و از او پشتیبانی کنید او هیچ گناهی نکرده و بی گناه است نگذارید او را اعدام کنند.

اقبال مرادی، پدر زانیار مرادی نیز به “روز” میگوید که جان فرزندش در خطر است و هر لحظه احتمال اجرای حکم اعدام وجود دارد.

او می افزاید: فقط به صورت شفاهی به زانیار گفته اند که حکمش تایید شده و به اجرای احکام رفته اما به صورت رسمی به او ابلاغ نکرده اند اصلا مشخص نیست پرونده چه سیری را طی میکند و عدم ابلاغ رسمی به این معنی است که نگذارند زانیار پی گیری قانونی کند و نتواند درخواست اعاده دادرسی یا اعمال ماده 18 داشته باشد.

آقای مرادی درباره آخرین وضعیت فرزندش میگوید: بی خبریم او نه تماس تلفنی دارد نه ملاقات. 8 ماه بعد از بازداشت اش به صورت کابینی با پدر و مادر من ملاقات کرده و دیگر هیچ. هیچ خبری از وضعیت او نداریم و روز و شب در نگرانی به سر می بریم و معلوم نیست چه پیش خواهد آمد. کاری هم از دست ما ساخته نیست و فقط اط سازمان های بین المللی درخواست داریم هر کاری می توانند بکنند و جلوی این اعدام ها را بگیرند. نگذارند بچه های ما کشته شوند.

زانیار مرادی همراه لقمان مرادی، ۲۵ ساله، متهم به دست داشتن در ترور سعدی، پسر امام جمعهٔ شهر مریوان همراه دو پسر جوان دیگر به نام هادی و عبدالله در تیرماه سال ۱۳۸۸ و همچنین “جاسوسی برای دولت انگلستان” هستند.

پرس تی وی، شبکه برون مرزی جمهوری اسلامی روز پنجشنبه ۱۳ آبان ماه ۱۳۸۸، به نقل از وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی، از بازداشت “چهار تروریست” مرتبط با دولت بریتانیا در شهر مریوان خبر داد. براساس این گزارش دستگیرشدگان طی دو سال گذشته، مرتکب پنج ترور شده بودند. آن‌ها همچنین خبر داده بودند که از مجید بختیاری، هژیر ابراهیمی، لقمان مرادی و زنیار مرادی، اسلحه، اسناد و مدارکی به دست آمده که نشانگر رابطه آن‌ها با اعضای کومله در کردستان است.

حزب کومله کردستان در بیانیه‌ای هر گونه وابستگی این افراد را به خود تکذیب کرد.

به دنبال انتشار این خبر، ویدیویی حاوی اعترافات محکومین این پرونده از شبکه انگلیسی زبان جمهوری اسلامی پخش شد. در آن ویدیو چند فرد از جمله زانیار و لقمان مرادی به عنوان متهم در منزل ماموستا مصطفی شیرازی در حال اقرار به قتل فرزند امام جمعه نشان داده می‌شدند.

اما خانواده لقمان و زانیار مرادی پیش‌تر در مصاحبه با “روز” گفته بودند که این اعترافات ساختگی بوده و فرزندان آن‌ها تحت فشار ناچار به اقرار شده‌اند.

در همین راستا زانیار و لقمان مرادی در نامه‌ای سرگشاده از درون زندان خطاب به مردم اعلام کردند که اعترافات آنان زیر شکنجه بوده و از سوی بازجویان تهدید به “تجاوز جنسی” شده‌اند.